نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه تهران، تهران، ایران
3 کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه تهران، تهران، ایرن
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، سنجش نابرابری فضایی در منطقه 2 شهر تهران است که با استفاده از روشهای تصمیمگیری چند معیاره، رتبهبندی محلات و بررسی نابرابری فضایی محلات رسمی و غیررسمی و تحلیل فضایی نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی و رفاهی - کالبدی این محلات انجام شده است. در نتایج بهدستآمده با روش تاپسیس برای محدودۀ مطالعهشده، محلات اسلامآباد (رتبۀ 28) و فرحزاد (رتبۀ 30) نامناسبترین وضعیت را در این منطقه ازنظر برخورداری از شاخصهای مدنظر دارند. این در حالی است که محله شهرک غرب و محله پونک با رتبۀ بالا بهترین وضعیت را دارند. در مجاورت محلۀ فرحزاد، سه محلۀ سرو، پرواز و پونک بهترتیب رتبههای 7، 11 و 2 را به خود اختصاص میدهند و در مجاورت محله اسلامآباد، سه محله شهرک غرب، سعادتآباد و مدیریت بهترتیب رتبههای 1، 4 و 22 را کسب میکنند. نتایج پژوهش نشاندهندة پارهپارهشدن منطقه، ازهمگسیختگی فضایی و الگوی پراکنده نابرابری فضایی در سطح محلات فقیر و غنی برآمده از تولیدات فضایی فقر و رفاه است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Investigation and analysis of the reflection of spatial inequalities in the neighborhoods of District 2 of Tehran
نویسندگان [English]
- Ahmad Pourahmad 1
- Hossein Hataminejad 2
- Shahram Charkhan 3
1 Professor of Geography and Urban Planning, Faculty of Geography, University of Tehran, Tehran, Iran
2 Associate Professor of Geography and Urban Planning, Faculty of Geography, University of Tehran, Tehran, Iran
3 Master of Geography and Urban Planning, Faculty of Geography, University of Tehran, Tehran, Iran
چکیده [English]
Nowadays in an unequal world, one of the problems cities face is spatial and social inequalities; therefore, identifying and resolving this problem, especially in low-income neighborhoods and slums has been considered by researchers in the field of urban planning. Accordingly, the main purpose of this study is to measure spatial inequalities in District 2 of Tehran. The present research is applied in terms of purpose and its method is descriptive-analytical. In the first stage, with documentary studies and in the second stage, using multi-criteria decision-making methods (MCDM), it ranks neighborhoods, draws the spatial inequality of formal and informal (slum) neighborhoods, and analyzes the social, economic, and welfare-physical inequalities. The results show that Islamabad (28th) and Farahzad (30th) neighborhoods are in the most unsuitable condition. The neighborhoods of Shahrak-e Gharb and Punak have the best situation in terms of spatial inequality. Adjacent Farahzad neighborhood, Sarv, Parvaz, and Punak neighborhoods are ranked 7th, 11th, and 2nd, respectively. Adjacent to Islamabad neighborhood, the three neighborhoods of Shahrak-e Gharb, Saadatabad, and Management are ranked 1st, 4th, and 22nd, respectively. The results of the study indicate the fragmentation of the region, spatial disintegration, and the scattered pattern of spatial inequality at the level of poor and rich neighborhoods resulting from the spatial production of poverty and welfare.
کلیدواژهها [English]
- Spatial Inequality
- Social Justice
- District 2 of Tehran
مقدمه
موضوع عدالت از دیرباز از مباحث دامنهدار و درخور توجه جوامع بشری و دانشمندان بوده است؛ بهطوریکه حتی در ادیان الهی نیز بهطور مضاعف به این مفهوم توجه شده است (علیخانی، 1388: 11). حساسیت به این موضوع در جوامع و دورانهای مختلف، متفاوت بوده است؛ ولی این حساسیت را از لحاظ تاریخی و مکانی به سطح وسیعی میتوان تعمیم داد. مسئله چگونگی توزیع پاداشها، امتیازات و همه چیزهای مطلوبی است که در جوامع وجود دارند و انسانها مایلاند آنها را به دست آورند (یعقوبی، 1388: 15).
عدالت اجتماعی در شهر، به معنای تداوم حفظ منافع[1] گروههای اجتماعی متفاوت براساس توزیع بهینه[2] منابع شهری، درآمدها[3] و هزینهها[4] است (grey, 2002: 27)؛ بنابراین، امروزه مباحث عدالت اجتماعی بهعنوان بستری برای مطالعات محیطی به شمار میروند. مسئله مهم در توزیع عادلانه امکانات بهعنوان راهبرد عدالت اجتماعی، چگونگی توزیع خدمات و امکانات بین محلات شهری است (هاروی، 1379: 97). هنگام صحبت راجع به عدالت اجتماعی، دربارة چگونگی توزیع چیزهای خوب و بد بین اعضای جامعه انسانی بحث میشود (miller, 1999: 1). زمانی که پایین بودن درآمد با فقر ناشی از دسترسی کمتر به کالا و خدمات ارائه شده از سوی بخش دولتی ترکیب شود، به عقبماندگی نواحی منجر میشود (حسینزاده، 1380: 42). بر همین اساس، امروزه یکی از عوامل اصلی بحرانهای جوامع بشری ریشه در نابرابریهای اجتماعی و فقدان عدالت دارد و یکی از مهمترین بخشهای این نابرابریها در نواحی شهری است که وجود چنین نابرابری و عدم تعادل فضایی در ساکنان نواحی مختلف یک شهر، به هیچ وجه پدیدهای جدید نیست؛ اما در کشورهای درحال توسعه بهدلیل فاحشبودن تفاوتهای اجتماعی – اقتصادی و نابرابری و عدم تعادل در خدمات شهری، تفاوتهای فضایی شهرها تشدید شده است (ضرابی، 1389: 28). این تفاوتهای فضایی در شهرها جدا از موقعیت جغرافیایی و ساختار اقتصادی و سیاسی، به صحنهای از ناسازگاری اجتماعی بدل شدهاند. در شهرها طبقات متمایز اجتماعی سراسر از یکدیگر فاصله گرفتهاند و شکاف میان فقیر و غنی پیوسته بیشتر میشود؛ گویی انسان شهرنشین با هدف ستیز بر سر کسب قدرت و به تبع آن ثروت و به انزواکشاندن دیگری، پا به این پهنه پر آشوب نهاده است. امکانات جدید در حیات شهری نهتنها ازطریق سازماندهی مطلوب فنی، ازطریق درک دقیق جامعهشناختی در دسترس قرار میگیرند (مامفورد، 1385: 635).
توزیع نامناسب و نابرابر خدمات در شهرها بهعلت جاماندن توسعه شهر از رشد آن، در عصر حاضر یکی از چالشهای مدیریت شهری در پاسخگویی به شهروندان است. با بررسی میزان نابرابریها در توزیع خدمات و شناسایی الگوی فضایی بیعدالتی در سطح شهر میتوان پی برد کدام یک از خدمات در وضعیت مناسبتری هستند و بیعدالتیها بیشتر در کدام بخش و محلة شهر تمرکز یافته است؛ بدین ترتیب، مدیریت شهری با عمل آگاهانه در توزیع فضایی خدمات و منافع اجتماعی، نابرابریهای فضایی را کاهش و کیفیت زندگی شهروندان را ارتقا میدهد (داداشپور، 1390: 3). در این شرایط یکی از مهمترین عوامل در برنامهریزی شهری، استفاده از فضاها و توزیع مناسب و به عبارتی کاملتر عدالت اجتماعی است. در این راستا کاربریها و خدمات شهری ازجمله عوامل مؤثر و مفیدند که با پاسخگویی به نیازهای جمعیتی، افزایش منفعت عمومی و توجه به استحقاق و شایستگی افراد میتوانند با برقراری عادلانهتر، ابعاد عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی را برقرار کنند (وارثی، 1386: 95). در منطقه 2 شهر تهران علاوه بر بازتابهای نامطلوب روند سریع شهرنشینی، اسکان غیررسمی و برنامهگریزی موجب آشفتگی در توزیع کاربریهای خدماتی در این منطقه از شهر شده و محیطی نابرابر را برای شهروندان به وجود آورده است. این مسئله به ایجاد نابرابری فضایی و نابسامانی در نحوه اسکان و استقرار جمعیت و فعالیت و توزیع ناعادلانه خدمات انجامیده است. با توجه به موارد ذکرشده بهمنظور تحقق عدالت فضایی - اجتماعی در این منطقه و شناخت و ارائه راهحل برای این مسائل، نگارنده بر آن است تا با سنجش نابرابری فضایی در محلات منطقه 2 شهر تهران و مقایسه تطبیقی سکونتگاههای غیررسمی با محلات رسمی و برخوردار، قدمی هرچند کوچک در این راستا بردارد. مقاله حاضر تلاش دارد ابعاد مختلف نابرابری فضایی از قبیل ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی - رفاهی و اختلاف بین محلات و همسایگان آن را در محدوده مطالعهشده، بررسی و نتایج کار را با محلات هدف (محلات اسکان غیررسمی) بررسی کند.
- بهنظر میرسد محلات منطقه 2 شهر تهران در برخورداری از شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی - رفاهی دارای نابرابریهای فضاییاند
- بهنظر میرسد در برخورداری از شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی - رفاهی اختلاف فاحشی بین محلات هدف و همسایگان آنها وجود دارد.
مبانی نظری پژوهش
عدالت اجتماعی و شهر
عدالت اجتماعی مفهومی مدرن است که به تحقق فرصتها و زندگی و شانس برابر اشاره میکند. در حقوق بشر از عدالت اجتماعی بهعنوان رقابت یاد میکنند (احدنژاد، 1395: 36). پانتام[5] عدالت اجتماعی را برابری تعهدات و مسئولیتهای مدنی در میان جامعه و برابری گستردگی مشکلات در میان گروههای مختلف جامعه تعریف میکند (داداشپور، 1390: 6). بهمنظور رسیدن تمامی ساکنان شهرها به نیازهایشان به صور یکسان، مبحث عدالت اجتماعی در فضای شهری به وجود میآید که بیتوجهی به آن تبعات بسیار ناگواری، همچون حاشیهنشینی و تراکم بیش از حد یک منطقه، توسعه یکجانبه شهرها، خالیشدن برخی از محدودههای شهری، بورسبازی زمین و دهها مسئله و مشکل دیگر را در پی خواهد داشت (خوشروی، 1385: 12). مقوله عدالت یکی از مهمترین وجوهی است که هر برنامه توسعه شهری باید به آن بپردازد؛ زیرا نظریههای برنامهریزی اساساً مشروعیت فرایندهای برنامهریزی شهری را به موضوع ارتقای عدالت معطوف کردهاند؛ برای مثال، فینشتاین در مطالعه «نظریههای برنامهریزی و شهر» برنامهریزی را خلق آگاهانه شهر عادلانه میداند (Fainstein, 2005: 121). عدالت در شهر باید به دنبال تخصیص مناسب و متناسب امکانات و خدمات، استفاده از توانهای بالقوه و بالفعل، از بین بردن شکاف بین فقیر و غنی و جلوگیری از به وجود آمدن زاغههای فقر در شهر باشد؛ درنتیجه، هر گونه برنامهریزی شهری مبتنی بر عدالت اجتماعی در شهر باید بتواند هم در توزیع نیازها، منافع عمومی و استحقاق و هم در تخصیص آنها مؤثر باشد (هاروی، 1379: 120). در این راستا کاربریها و خدمات شهری ازجمله عوامل مفیدند که با پاسخگویی به نیاز جمعیتی، افزایش منفعت عمومی و با توجه به استحقاق و شایستگی افراد، میتوانند با برقراری عادلانهتر، ابعاد عدالت فضایی، اجتماعی و اقتصادی را برقرار کنند؛ بنابراین، بر هم خوردن توازن جمعیتی که مهمترین ریشههای آن، مهاجرتهای درون شهری و برون شهری و تراکم بیش از حد کاربریها در مناطق خاصاند، میتوانند فضاهای شهری را فضاهایی متناقض با عدالت از ابعاد اقتصادی و اجتماعی کنند (یغفوری، 1395: 62).
یکی از مهمترین عواملی که باید برای اجرای عدالت اجتماعی- فضایی در برنامهریزی برای شهرها رعایت کرد، توزیع مناسب خدمات شهری و استفاده صحیح از فضاهاست. در این خصوص کاربریها و خدمات شهری از عواملیاند که با ارضای نیازهای جمعیتی، افزایش منافع عمومی و توجه به استحقاق و لیاقت افراد میتوانند با برقراری عادلانهتر، عدالت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فضایی را بین مناطق شهری برقرار کنند (مبارکی، 1394: 111)؛ در مقابل، عدم توزیع مناسب خدمات عمومی و عدم تحقق اهداف طرحهای شهری که از عوامل تأثیرگذار در نابرابری نواحی شهریاند، هم میتوانند در بر هم زدن تعادل و توازن جمعیتی در شهرها بیانجامد و هم دسترسی به امکانات و خدمات را با مشکل مواجه کنند و ناپایداریهایی را در سطح شهر شکل دهند (وارثی، 1386: 93). به گفته مارکس و انگلس سخنگفتن در باب عدالت، نیازمند آن است که فرد خود را در عرصه ایدئولوژی طبقه مرفه قرار بدهد. عدالت اجتماعی سعی دارد برابری را از قلمرو سیاست به قلمرو اقتصاد بسط دهد؛ این امر مستلزم این است که مفهومی از جامعه بهمثابه یک سیستم با ساختاری نهادی بر دورنمایی تکتک افراد تأثیر بگذارد و به نام انصاف با مؤسسهای نظیر دولت، قادر به بازسازی آگاهانه شود. در درون اجتماع انسجامگرا، توزیع براساس نیاز است. از هر فرد انتظار میرود متناسب با توانایی خود موجبات برآوردهشدن نیاز دیگران را فراهم کند؛ میزان تعهد به این بستگی دارد که در هر مورد پیوندهای اجتماعی چقدر به هم نزدیکاند. نیازها برحسب خصلتهای کلی اجتماعی درک میشوند؛ هر اجتماعی، تلویحاً یا صریحاً مفهومی از معیارهایی را منسجم میکند که یک زندگی رضایتبخش انسانی باید از آنها برخوردار باشد و برحسب همین معیارها است که وجه تمایز بسیار بحثبرانگیزی بین نیازها که موضوع عدالتاند و نیازهای محض ترسیم میشود (میلر، 1386: 52_54).
نظریههای گوناگون دربارۀ ماهیت تحول تاریخی و بنیانهای نابرابریهای اجتماعی، برآیندهای گوناگون دربارۀ امکان تحقق عدالت اجتماعی به دست میدهد؛ همچنان که پیروان نظریه «وابستگی»[6] اصولاً امکان توسعه در کشورهای پیرامونی را نفی کردهاند یا نظریهپردازانی همچون «هاروی» با طرح مقولهای به نام ماتریالیسم تاریخی / جغرافیائی[7] کوشیدهاند نابرابریهای جغرافیایی و «عدالت منطقهای» را در حوزه عدالت اجتماعی وارد کنند[8] (اطهاری، 1380: 57).
روش پژوهش
دستیابی به اهداف تعیینشده در هر پژوهش نیازمند تدوین روش پژوهش مشخصی است. در پژوهش حاضر سعی شده است از روشهای مختلف استفاده شود تا بتوان موضوع را هرچه بهتر، بررسی و زوایای مختلف آن را کنکاش کرد تا درنهایت با دستیابی به نتایج علمی، موضوع برای دیگران بهتر درک شود. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، رویکرد حاکم بر فضای پژوهش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری محلات 30گانة منطقه 2 شهرداری تهران است. بخش تحلیلی پژوهش به دو مرحله تقسیمبندی میشود:
- در بخش اول بهمنظور بررسی الگوی فضایی نابرابریهای محلات منطقه 2 شهر تهران از آماره موران و گری استفاده شده است.
- در بخش دوم پس از انتخاب شاخصهای مدنظر، برای وزندهی به شاخصها از روش آنتروپی استفاده شد. شاخصها امتیازدهی شدند و از مدل تاپسیس برای رتبهبندی میزان برخورداری از شاخصها در سطح محلات استفاده شده است. همچنین بهمنظور تهیه جداول، نمودارها و نقشهها از نرمافزارهای مختلفی مانند ArcGISو Excel استفاده شده است.
منطقه مطالعهشده
منطقه 2 شهرداری تهران بهعنوان یکی از مناطق بزرگ شهرداری تهران از شمال به دامنههای جنوبی رشتهکوه البرز و از جنوب به خیابان انقلاب منتهی میشود. منطقه موصوف از ویژگیهای خاصی همچون شرایط محیطی مناسب در زمینة اقلیمی و اکولوژیکی، زیرساختهای گستردة ارتباط شهری و فراشهری، وجود اراضی ذخیره وسیع موجود و حضور چشمگیر سازمانهای مالک عمومی – دولتی و نهادهای آنها، مکانگزینی کاربریهای فرامنطقهای و قراگیری در حد فاصل میدان آزادی و انقلاب برخوردار است که توجه و استفاده از پتانسیل آنها، قادر است منطقه را از حالت فعلی به سوی توسعه پایدار شهری همسو با تحولات آینده تهران همیاری کند. این منطقه همجوار با هسته مرکزی شهر و برخوردار از شرایط مناسب زندگی، بعد از انقلاب توانست از مناطق جاذب جمعیت روبهرشد تهران باشد؛ بهطوریکه در سال 1375 جمعیت این منطقه برابر با 249676 نفر بوده است و در سال 1395 به 701336 نفر رسید که بیانکنندة رشد مثبت جمعیت (7/2) و مهاجرپذیری از دیگر مناطق است. کل خانوار ساکن در این منطقه 239742 است.
جدول 1- اطلاعات کلی از نواحی منطقه مطالعهشده
نام ناحیه |
نام محله |
جمعیت |
ناحیه 1 |
سعادتآباد |
62839 |
دریا |
37278 |
|
ناحیه 2 |
مرزداران غربی |
43829 |
پونک |
19970 |
|
ناحیه 3 |
کوی نصر |
38006 |
شهرآرا |
32546 |
|
تهران ویلا |
15910 |
|
ناحیه 4 |
مرزداران شرقی |
33123 |
ستارخان |
22991 |
|
ناحیه 5 |
طرشت |
22653 |
صادقیه |
38419 |
|
شریف |
15639 |
|
ناحیه 6 |
توحید |
28895 |
دریان نو |
41362 |
|
ناحیه 7 |
شهرک قدس |
28652 |
ایوانک |
24186 |
|
ناحیه 8 |
سپهر |
29257 |
آسمان |
30759 |
|
ناحیه 9 |
فراز |
32221 |
پرواز |
15122 |
|
فرحزاد |
26684 |
|
جمع کل |
640341 |
منبع: شهرداری منطقه 2
شکل 1- موقعیت محدوده مطالعهشده
منبع: نگارندگان
یافتههای پژوهش
ماهیت هر مقاله و پژوهش علمی مبتنی بر فرضیههایی است که در آغاز در رابطه با آن مسئله شکل میگیرد. سپس محقق بهمنظور آزمایشکردن فرضیههای مطرحشده به بررسی آن پدیده و عوامل مختلف آن اقدام میکند تا با روشی منطقی و اصولی، درستی یا نادرستی فرضیهها را بررسی کند. در این مقاله 2 فرضیه کلی مطرح شدند که با استناد به مطالعات و نتایج بهدستآمده در مقاله حاضر، اثبات یا رد میشوند:
فرضیۀ اول: به نظر میرسد «نابرابری فضایی محلات منطقه 2 تهران الگویی خوشهای ندارد»
در پژوهش حاضر ابتدا مؤلفههای تأثیرگذار بر نابرابری فضایی شاخصها در سه بعد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی - رفاهی مطالعه شدند. عوامل و معیارهای دخیل در مسئله پژوهش ازطریق مطالعات کتابخانهای، مرور منابع و مصاحبه با خبرگان شناسایی و جمعآوری شدند.
جدول 2- شاخصهای پژوهش
کالبدی - رفاهی |
اقتصادی |
اجتماعی |
درصد واحدهای مسکونی برخوردار از کلیه امکانات آب لولهکشی، برق، گاز، تلفن و ... |
نرخ اشتغال کل |
میانگین بعد خانوار در محلات |
درصد خانوارهای برخوردار از رایانه |
نرخ اشتغال زنان |
تراکم جمعیت در محلات |
درصد خانوارهای برخوردار از تلفن ثابت در محله |
نرخ اشتغال مردان |
درصد شاغلین مشاغل عالی رتبه / متخصص / تکنسین به کل شاغلین |
درصد مالکیت خودرو در محلات |
نرخ بیکاری |
درصد کارگران نسبت به کل شاغلین |
میزان دسترسی محله به خدمات آموزشی |
درصد واحدهای مسکونی با زیربنای 50 مترمربع و کمتر |
نرخ بیسوادی زنان |
میزان دسترسی محله به خدمات بهداشتی |
درصد واحدهای مسکونی با زیربنای بیش از 200 مترمربع |
نرخ بیسوادی مردان |
میزان دسترسی محله فضاهای ورزشی |
درصد مالکیت واحد مسکونی به کل واحدهای مسکونی |
درصد بیسوادان کل |
میزان دسترسی محله فضاهای فرهنگی |
اجارهنشینی |
سهم تحصیلات عالی به کل تحصیلات در محله |
میزان دسترسی محله به حملونقل عمومی |
درصد مسکن بادوام |
جمعیت مهاجران در هر 1000 نفر |
میزان دسترسی محله به فضاهای سبز |
جمعیت فعال |
درصد افرادی که محل تولد آنها همین شهر است |
|
درصد جمعیت فعال مرد |
درصد خانوارهایی که یک اتاق در اختیار دارند |
|
درصد جمعیت فعال زن |
درصد خانوارهای دارای معلول |
|
جمعیت مردان فعال بالفعل / جمعیت مردان 10 سال به بالا Í 100 |
|
|
جمعیت زنان فعال بالفعل / جمعیت زنان 10 سال به بالا Í 100 |
|
منبع: نگارندگان با استفاده از مبانی نظری پژوهش
در این چارچوب، برای آزمون فرضیه از روش آمار فضایی موران و G* یا تحلیل لکههای داغ (hotspot) استفاده شده است. تحلیل خودهمبستگی فضایی موران را میتوان برای توصیف ویژگیهای فضایی رتبههای محلات در محلات منطقه 2 به کار برد و با استفاده از آن، میانگین تفاوت فضایی نابرابری را تبیین کرد.
شاخص موران عمومی به شرح زیر محاسبه میشود:
در اینجا Xi ضریب متغیر فاصلهای یا نسبی در محله i، n تعداد محلات و Wij وزن محلات است. ضریب موران بین 1 و منفی 1 متغیر است. عدد منفی 1 برای تعامل فضایی کاملاً منفی و عدد مثبت 1 برای تعامل فضایی کاملاً مثبت است. اگر تعامل فضایی وجود نداشته باشد، ضرایب مورد انتظار موران برابر با صفر است. ضرایب مورد انتظار موران برابر است با:
در اینجا Ei ضریب مورد انتظار و n تعداد محلات است. اگر شاخص موران از ضریب مورد انتظار بیشتر باشد، الگوی فضایی تأیید میشود و برعکس.
هدف اصلی در بررسی شاخص موران پاسخ به این سؤال است که آیا میزان نابرابری فضایی در محلات الگوی تصادفی دارد یا الگوی آن خوشهای است. همچنین میزان خوشهایبودن یا تصادفیبودن توسعهیافتگی در محلات را میتوان با استفاده از آماره موران سنجش کرد. نتایج آماره موران فضایی برای نتایج رتبهبندی به شرح زیر هستند.
همانطور که از نتایج حاصل از شکل بالا مشخص است، الگوی فضایی رتبهها در محلات خوشهای نیست و فرضیه صفر تأیید میشود. شاخص موران 24/0-، سطح معناداری آن 05/0 و میزان Z آن برابر 9/1- است؛ براساس این، با سطح اطمینان 95 درصد نابرابری محلات منطقه 2 خوشهای نیستند و از الگوی پراکنده تبعیت میکنند. به این معنا که میزان نابرابری فضایی در محدوده مطالعهشده تمایل به پراکندگی یا غیرخوشهشدن در فضا را دارد.
معناداری آماری (p-value) یک نتیجه، احتمال این است که رابطه یا تفاوتی که در نمونه مشاهده شده است تنها ناشی از شانس باشد و در جامعهای که نمونه از آن انتخاب شده است چنین رابطه یا تفاوتی وجود نداشته باشد. به زبان سادهتر میتوان گفت معناداری آماری یک نتیجه، اطلاعاتی دربارة میزان واقعیبودن آن به ما میدهد. اگر بخواهیم فنیتر صحبت کنیم، مقدار p-value یک شاخص کاهشی از قابلیت اطمینان یک نتیجه است. هرچه p-value بالاتر باشد، ما اعتقاد کمتری خواهیم داشت که رابطهای که در نمونه مشاهده شده است، شاخص قابل اطمینانی از رابطه بین متغیرها در جامعه است. بهطور خاص این آماره احتمال خطایی را نشان میدهد که در پذیرفتن معتبربودن نتایج مشاهدهشده وجود دارد؛ معتبر به این معنا که نتیجه مشاهدهشده به خوبی جامعه را بازنمایی کند؛ برای مثال، p=0.05 نشان میدهد ۵ درصد احتمال دارد رابطة مشاهدهشده در نمونه اتفاقی باشد.
لازم به ذکر است هیچ راهی برای اجتناب از اختیاریبودن تصمیم نهایی برای اینکه کدام سطح معناداری را واقعاً معنادار بدانیم، وجود ندارد. انتخاب سطح معناداری که مقادیر بیشتر از آن بهعنوان نتایج نامعتبر رد خواهند شد، قراردادی است. در بسیاری از رشتهها معمولاً 05/0 و 01/0 بهعنوان سطح خطای «مرزی قابل قبول» شناخته میشود.
برای بررسی تجمع فضایی محلات مختلف محدوده مطالعهشده و میزان خوشهایبودن از آزمون *G نیز استفاده شده است. یکی دیگر از شاخصهای خودهمبستگی فضایی شاخص G* است. این شاخص توزیع دادهها را با توجه به تنوع دادهها و تحلیل همبستگی فضایی بهصورت عدد نمره استاندارد نمایش میدهد. این شاخص که به آماره نقطههای داغ نیز مشهور است، بهصورت معادله زیر ارزیابی میشود:
در این مدل xi رتبه هر محله و wij+ j وزن فضایی بین محله i و j است. n نیز تعداد محلات است. در شکل زیر نتایج آزمون G* بهصورت گرافیکی نشان داده شدهاند.
منبع: نگارندگان
در شکل بالا میزان خوشهایبودن وضعیت نابرابری فضایی در سطوح معناداری مختلف نشان داده شده است. همانگونه که ملاحظه میشود برای بیشتر محلات اختلاف بین محلات و همسایگان آنها معنادار نیست؛ یعنی خوشههایی شکل نگرفتهاند که نابرابری بالا یا پایین داشته و همسایگان آنها نیز وضعیتی مشابه داشته باشند. از نقشه بالا برای بررسی این موضوع استفاده شده است که میزان خوشهایبودن در راستای نابرابری بالا یا پایین است.
در شکل بالا محله پل نصر که به رنگ آبی نشان داده شده است، ازنظر نابرابری فضایی وضعیت مناسبی دارد و همسایگان آنها نیز وضعیت مناسبی دارند (میانگین فضایی امتیاز آنها در دادههای پرت بالا است). برای سایر حالتها وضعیتی مشاهده نشده است؛ برای مثال، مشاهده نشده است که محلهای ازنظر شاخصها وضعیت نامناسب داشته باشد و همسایگان آن نیز وضعیت نابسامان داشته باشند. محلاتی که به رنگ خاکستری نشان داده شدهاند، ازنظر نابرابری فضایی با همسایگان خود ارتباط معناداری ندارند.
«فرضیۀ دوم: به نظر میرسد محلات منطقه 2 شهر تهران از لحاظ شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی – رفاهی وضعیت مطلوبی ندارند».
برای بررسی این فرضیه از مدل تاپسیس استفاده شده است. بعد از محاسبه وزن شاخصها، روش تاپسیس برای رتبهبندی محلات براساس میزان نابرابری فضایی بررسی میشود. گفتنی است تمامی مراحل تاپسیس بهدلیل تعداد بالای مؤلفهها و شاخصها نمایش داده نشدهاند. در جدول زیر نتایج مراحل مدل تاپسیس و رتبهبندی محلات منطقه 2 تهران مشاهده میشود.
شکل زیر نقشه چارکی امتیاز محلات به همراه کارتوگرام امتیازها را نشان داده میدهد (اطلاعات تکمیلی در پیوست شماره 2 ارائه شده است) که در این نقشه بافت میانی منطقه به همراه محلات فرحزاد، اسلامآباد و کوهسار جزء محلات کمبرخوردار و محلات قدیمی و جنوبی این منطقه همچون طرشت، الستوم، شریف، پل نصر و همسایگانش جزء محلات نیمهبرخوردار منطقه محسوب میشوند. درنهایت، پونک، سعادتآباد، دریا، شهرک غرب، شهرک هما و صادقیه جزء محلات برخوردار منطقه 2 محسوب میشوند.
جدول 3- مراحل مدل تاپسیس و رتبهبندی محلات منطقه 2 شهر تهران
D+ |
D- |
محله |
score |
محله |
rank |
0/06415 |
0/039078 |
فرحزاد |
0/018689 |
فرحزاد |
30 |
0/059328 |
0/044737 |
پاتریس |
0/034798 |
پاتریس |
12 |
0/060851 |
0/043409 |
تهران ویلا |
0/032722 |
تهران ویلا |
18 |
0/056329 |
0/047409 |
طرشت |
0/03589 |
طرشت |
8 |
0/062826 |
0/044888 |
پونک |
0/039047 |
پونک |
2 |
0/058708 |
0/046277 |
درختی |
0/028649 |
درختی |
27 |
0/056527 |
0/049391 |
ایوانک |
0/036615 |
ایوانک |
6 |
0/059889 |
0/043762 |
توحید |
0/034431 |
توحید |
13 |
0/058496 |
0/046711 |
شادمهر |
0/032367 |
شادمهر |
21 |
0/058496 |
0/044019 |
آلستوم |
0/032812 |
آلستوم |
17 |
0/058496 |
0/052979 |
شهرک غرب |
0/042208 |
شهرک غرب |
1 |
0/058496 |
0/044162 |
چوب تراش |
0/0325 |
چوب تراش |
20 |
0/058496 |
0/046389 |
کوی نصر |
0/035792 |
کوی نصر |
9 |
0/058496 |
0/042459 |
همایون شهر |
0/031168 |
همایون شهر |
25 |
0/058496 |
0/047177 |
دریا |
0/038444 |
دریا |
3 |
0/058496 |
0/04526 |
سرو |
0/035967 |
سرو |
7 |
0/058496 |
0/046266 |
شهرک آزمایش |
0/036875 |
شهرک آزمایش |
14 |
0/058496 |
0/036034 |
پرواز |
0/035038 |
پرواز |
11 |
0/058496 |
0/046965 |
شهرک هما |
0/036788 |
شهرک هما |
5 |
0/058496 |
0/045022 |
سپهر |
0/033567 |
سپهر |
15 |
0/058496 |
0/044067 |
خرم رودی |
0/031926 |
خرم رودی |
23 |
0/058496 |
0/033609 |
کوهسار |
0/026954 |
کوهسار |
29 |
0/058496 |
0/043729 |
صادقیه |
0/035205 |
صادقیه |
10 |
0/058496 |
0/043554 |
شهرک مخابرات |
0/031662 |
شهرک مخابرات |
24 |
0/058496 |
0/044339 |
شهرک بوعلی |
0/032515 |
شهرک بوعلی |
19 |
0/058496 |
0/041272 |
سعادت آباد |
0/036875 |
سعادت آباد |
4 |
0/058496 |
0/049205 |
اسلام آباد |
0/027622 |
اسلام آباد |
28 |
0/058496 |
0/038784 |
پردیسان |
0/030568 |
پردیسان |
26 |
0/058496 |
0/039777 |
مدیریت |
0/032111 |
مدیریت |
22 |
0/058496 |
0/041438 |
زنجان |
0/032911 |
زنجان |
16 |
منبع: یافتههای پژوهش
شکل 4- نمودار جعبهای محدودههای هدف
منبع: نگارندگان
شکل 5- کارتوگرام امتیاز محلات
منبع: نگارندگان
هرچه سایز دایرهها بزرگتر باشد (برحسب اینکه در دادههای پرت بالا یا پایین باشد) رتبه بهتری را ازنظر نابرابری فضایی کسب میکند. در کارتوگرام بالا امتیاز محلات مبنای اندازه دایرهها است.
نتیجهگیری
منطقه 2 در ساختار فضایی شهر تهران و از لحاظ امکانات و منابع جزء مناطق نیمهبرخوردار محسوب میشود؛ اما وجود چندین بافت روستایی همانند طرشت و وجود محلات کمبرخوردار همچون کوهسار و درنهایت، داشتن دو محله با بافت آسیبپذیر و غیررسمی، این منطقه را از تعادل فضایی خارج کرده است و شکاف بزرگی بین محلات آن طی پژوهش انجامشده مشاهده میشود که اگر چارهجویی نشود، ازهمگسیختگی بیشتر و زوال شهری را موجب میشود. در باب محلههای هدف (فرحزاد و اسلامآباد) و مقایسه آن با سایر محلات همجوار میتوان گفت اسکان غیررسمی این محلات به تعبیری عینیتبخشی به تئوری حق به شهر هانری لهفور باشد؛ زیرا اقتصاد، سیاست، مدیریت، فنسالاری و برنامهریزی تا چند دهه پیش بهزعم خود یک حق انتزاعی انضمامی به مکان را از آنها سلب میکردند (مانند خاک سفید در شرق تهران) یا به نحوی اجتماعات ساکن در این سکونتگاهها را درحال تضییع حق شهرنشینی دیگر شهروندان با اقدام به ساخت بناهای غیررسمی میدانستند؛ اما آنها یعنی باشندگان این فضاهای فقیر درواقع جامعه، سیاست و اقتصاد سیاسی فضا را با این عمل به چالش میکشند و یک مبارزه اجتماعی خاموش را بهصورت غیرارادی و ناآگاهانه برای تولید فضا به راه میاندازند که حفظ بقای آنها به آن وابسته است و تمام قوانین رسمی موجود را در مقابل حق ذاتی به مکان که نیاز اساسی آنهاست با اقدام اجتماعی خود در هم میشکنند. قوانینی که در حقیقت باید به کمک قشر فقیر و آسیبپذیر بشتابد، با فنسالاری، نگاه تکبعدی، فساد سیستماتیک، بورسبازی زمین و هزاران بهانه دیگر علیه آنها میشود. لاجرم اجتماعات مسکون در سکونتگاههای غیررسمی نگاه دیگرگونه به زمین دارند و با نگاه برنامهریزان، مدیران، زمینداران و بورسبازان زمین کاملاً متفاوت است؛ زیرا این دسته به زمین بهعنوان یک ارزش اقتصادی نگاه نمیکنند، بلکه آن را یک حق طبیعی و نیاز اساسی میدانند که ارزش مادی آن در مرحلۀ بعدی واقع شده است؛ حقی که توسط دسته دوم از آنها سلب میشود. به این صورت، اسکان غیررسمی دست به یک انقلاب کالبدی و اجتماعی خاموش میزند تا نیاز اولیه و حیاتی خود را مرتفع کند. حال وظیفه نهادهای تصمیمگیری و تصمیمسازی و مدیریتی در تمام سطوح ملی، منطقهای، محلی و بهخصوص مدیریت شهری این است که به ندای انقلاب ساکنان سکونتگاههای برآمد از تولیدات فضایی فقر لبیک بگویند و برای کاهش شکاف و نابرابری در مناطق شهر و همگونی منابع و امکانات در محلات کمبرخوردار اقدامات سریع انجام دهند تا کثرت و افتراق را به وحدت و همگنی مبدل کنند و مانع گسستگی و زوال نظام شهری شوند. فضایی که مدنظر ما و عصاره عصر حاضر است فرای فضای دکارتی است که فاقد روح و روان است. روح و روانی که به قاعده میتوان گفت ارزش پایاپایی با بدن، فیزیک و کالبد مدنظر دکارت و سنت دکارتی دارد. فضای شهری امروز فضایی است که برای هر اینچ آن برنامهریزی میشود؛ اما هیچ توجهی به درونمایه آن نمیشود و باشندگان این فضا (فضای جغرافیایی، شهری، معماری و برنامهریزی و ...) بهطور کامل و با سیاست و سیادتی تمام و با یک برنامه از پیش تعیین شده مغفول واقع میشوند. لاجرم هیچ اختیار و آزادی در مقابل این محبس فیزیکی یعنی فضا ندارند.
[1] . Interests
[2] . Optimal distribution
[3] . Income
[4] . Costs
[5] . Pantam
[6]. Dependency
[7]. Historical Geographical Materialism
[8]. Harvey D. (1996), justice, nature & The geography of difference, P.7 & PP. 334-365.
Gervais-Lambony, Philippe, C. Benit-Gbaffou, J. L. Piermay, A. Musset and S. Planel (2014). Justice spatiale et la ville, Karthala