نویسندگان
1 دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 استادیار مدیریت شهری، دانشکده مدیریت و حسابداری، پردیس فارابی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
3 کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
geographers and urban planners are using tools in order to identify the poverty areas in the cities to mitigate the social and spatial consequences of that. The purpose of this applied research is to identify and analyze the poverty areas in Ghaemshahr city using descriptive-analysis method. The dominant approach for identifying poverty areas is spatial analysis. In this research, 25 indicators were extracted from the statistical block data of 1390 census. Grey Analysis Method was used to weight research Indicators and for overlapping layers researchers used the Fuzzy method in ArcGIS software. To analyze the spatial distribution of poverty areas spatial statistics were applied. The results illustrated that the central areas of the city around the main squares are in a good condition regarding research indicators and the highest levels of urban poverty is recognized in neighborhoods 15, 16, 17 and 20 which are located in the south and north-east. According to the classification of poverty in the city, the poverty level of the most deprived class was 6.66% and poverty in the deprived, middle, affluent and very affluent class were calculated 19.08, 32.90, 23.32 and 18.02 respectively. Urban poverty clustering has been confirmed using the Moran model; spatial patterns of clustering have been identified using the Hot Spot Analysis.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
در کشورهای درحالتوسعه رشد شهرها بهطور معمول بیش از ظرفیت دولتهای محلی برای ارائۀ خدمات و توان زیرساختهاست. این امر سبب افزایش فقر شهری و نابرابریهای درونشهری میشود (دوکه،[1] 2013: 239)؛ بهطوریکه در حال حاضر سهم بخش شهری بهدلیل کمبودهای ناشی از خدماترسانی و سایر عوامل از تعداد کل فقرا در حال افزایش است (راوالیون،[2] 2001: 1). در سالهای گذشته توجه به فقر عمدتاً به مقیاسهای بینالمللی، منطقهای و روستایی معطوف بوده است. امروزه این توافق وجود دارد که بُعد تهدیدآمیز فقرِ متمرکز در شهرها از مهمترین مسائل توسعۀ انسانی است و پاسخ به این سؤالات چالش اصلیِ پیش رویِ سیاستگذاران، مدیران و برنامهریزانِ سطوح مختلف برنامهریزیهای توسعه است (مجیدی خامنه و محمدی، 1384: 136). ایران نیز ازجمله کشورهای درحالتوسعهای است که در دهههای گذشته با افزایش نرخ شهرنشینی و گسترش فقر شهری، نواحی فرودست شهری در آن افزایش یافته است؛ بهطوریکه درحال حاضر برنامهریزی برای اسکان کمدرآمدها و ساماندهی محلات فرودست شهری، بهویژه در کلانشهرها و مناطق پیرامون آنها، از مسائل مهم توسعۀ شهری در کشور به شمار میرود (صرافی و همکاران، 1393: 38). آنچه در مقولۀ فقر در حوزۀ مطالعات شهری اهمیت مییابد، «تبلور فضایی فقر» در شهرهاست. تبلور فضایی فقر در شکلگیری و بسط گسترههای فقر، بافتهای فرسوده، بافتهای ناکارآمد، اسکان غیررسمی و حاشیهنشینی و مشکلات حاد مهاجران فقیر، بیکاری، اشتغال کاذب، بار سنگین تکفل، خشونت و ناامنی و مواردی از این دست مشاهده میشود (بمانیان و همکاران، 1390: 154). ازآنجاکه بررسی وضعیت فقر در هر جامعه و آگاهی از آن، اولین قدم در برنامهریزی برای مبارزه با فقر و محرومیت محسوب میشود، ترسیم فضایی پهنههای مورد عمل و به بیان دیگر تعیین تبلور فضایی فقر اقدامی اساسی به شمار میرود. گفتنی است سنجش فقر به درکی از روند تحولات فقر منجر میشود و در طول زمان تصویری منسجم از فقر ارائه میدهد (عزیزی و همکاران، 1393: 61). روند مهاجرتپذیری در شهر قائمشهرِ استان مازندران در دهههای گذشته به سبب وجود کارخانههای نساجی بسیار سریع بوده است. مهاجرپذیری از قشرهایی با شرایط اقتصادی و اجتماعی متفاوت، نوسان اقتصادی و مشکلات کارخانههای نساجی سبب افزایش نرخ بیکاری و شکلگیری محلههایی با وضعیت نامناسب در قائمشهر شده است. شناخت فضایی وضعیت فقر در این شهر با استفاده از شاخصهای مناسب میتواند به برنامهریزی و اولویتبندی اقدامات برای کاستن از مسائلِ ذکرشده کمک کند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر شناسایی پهنههای فقر در شهر قائمشهر است.
پیشینۀ تحقیق.
آغاز مطالعات دربارۀ فقر به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در بریتانیا با تحقیقات چارلز بوث در لندن و سیبهم رونتری در نیویورک برمیگردد (سانیال،[3] 2015: 137). در این بخش به پژوهشهای صورتگرفته درزمینۀ فقر شهری در سالهای اخیر اشاره میشود. اورفورد[4] (2004) در مقالۀ خود تلاش میکند فقر و ثروت را با استفاده از GIS و روشهای آمار فضایی اندازهگیری کند. در این پژوهش با استفاده از دادههای سرشماری معاصر و دادههای یکصد سال پیش که چارلز بوث جمعآوری کرده، تغییرات بلندمدت در تمرکز فقر و ثروت نشان داده شده است. لیو و وو[5] (2006) در مطالعهای الگوی فضایی و تمرکز فضایی فقر شهری را در نانجینگ چین بررسی کردهاند. طبق یافتههای این مطالعه فقر شهری عمدتاً در محلات مخروبۀ داخل شهری، روستاهای کارگران فقیر و مهاجران روستایی تحت تسلط شکلگرفته است. بود و همکاران[6] (2008) در مقالۀ خود از دادههای سرشماری تفکیک با تجزیهوتجلیل چندمعیاریِ GIS در هر بخش انتخاباتی استفاده کردهاند. نتایج تحقیق آنها نشان میدهد نقاط داغِ فقر تنوع ویژگی دارند؛ ولی در مناطق زاغهنشین متمرکز نیستند. چاماهاری و همکاران[7] (2012) در تحقیقی مفهوم فقر شهری، آسیبپذیری و پویایی فقر شهری را بررسی کردهاند. اکینامی و همکاران[8] (2012) در پژوهش خود با استفاده از شاخصهای استاندارد خانوار و با بهرهگیری از تکنیکهای تحلیل فضایی و چهار بُعد هزینه، بهداشت، آموزش و خدمات، گسترههای فضایی را مشخص کردهاند. در ادامه به چند نمونه از پژوهشهای داخلی نیز در حوزۀ فقر شهری به قرار زیر اشاره میشود: روستایی و همکاران (1391) در تحقیق خود توزیع فضایی فقر شهری در شهر کرمانشاه را طی دورۀ 1385-1375 با هدف شناخت توزیع فضایی فقر شهری در این شهر بر پایۀ اطلاعات بلوکهای آماری و با استفاده از تحلیل عاملی بررسی کردهاند. نتایج این مطالعه نشاندهندۀ تمایزات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی در این شهر است. زنگانه و همکاران (1394) در پژوهشی گسترههای فضایی فقر شهری در شهر اراک را بررسی کردهاند. براساس تلفیق شاخصهای چندگانۀ اجتماعی، اقتصادی و کالبدی، هفت گسترۀ اصلی در شهر شناسایی شدهاند که بهجز بخش مرکزی عمدتاً در حاشیۀ شهر قرار دارند. موحد و همکاران (1395) در تحقیقی فضایی پهنههای فقر شهری در مناطق 22گانۀ شهر تهران را شناسایی و تحلیل کردهاند. در این پژوهش شاخصهای مد نظر در قالب چهار عامل اصلیِ مسکن، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی - آموزشی طبقهبندی و تحلیل شدهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهد براساس تحلیل آمارۀ موران الگوی فقر در کلانشهر تهران بهصورت خوشهای است.
مبانی نظری.
فقر، مفهومی چندبعدی است. تعریف آن فراتر از محرومیت غذایی است (جاب،[9] 2002: 1) و در چندین جنبه از زندگی روزمره مانند درآمد کم، گرسنگی، زندگی در شرایط ناسالم، دسترسی ناکافی به خدمات اولیه، آسیبپذیری، محرومیت اجتماعی و سیاسی، حق رأی و ناامنی تجلی یافته است (سیملر،[10] 2003 :1). فقر شهری به ویژگیهای نامبرده محدود نمیشود و به شرایط ناپایدارِ منتهی به آسیبپذیری و ناتوانی در مقابل آسیبها نیز اشاره دارد (روستایی و همکاران، 1394: 50). فقرای شهری در مناطق، کشورها و حتی شهرها شرایط متنوعی دارند؛ ولی با تعدادی از محرومیتهای مشترک روبهرو میشوند که بر زندگی روزانۀ آنها تأثیر میگذارد. مسائلِ مطرحشده در این مقوله که عبارتاند از: 1- دسترسی محدود به درآمد و اشتغال؛ 2- شرایط نامناسب و ناامن زندگی؛
3- زیرساختها و خدمات ضعیف؛ 4- آسیبپذیری در برابر خطرات طبیعی و خطرات زیستمحیطی، بهخصوص زندگی در محلههای زاغهنشین؛ 5- مسائل فضایی که مانع حملونقل و جابهجایی میشود و
6- نابرابری درهمآمیخته با مسائل محرومیت شاخص فقرِ چندبعدی (MPI)، شامل موارد زیر میشوند: سلامت (مرگومیر کودکان، سوءتغذیه)؛ آموزش (تعداد سالهای تحصیل، حضور کودک در مدرسه از یک تا هشت سالگی)؛ استانداردهای زندگی (دسترسی به برق، آب آشامیدنی، بهداشت شامل توالت مشترک و ...)؛ مصالح کف بنا (خاک، شن، ماسه) و دارایی (رادیو، تلویزیون، خودرو، موتورسیکلت، تلفن، دوچرخه، یخچال و ...) (چاماری،[11] 2010: 807)؛ اما فقر بیش از آنکه زاییدۀ خودِ شهر باشد، ناشی از تحمیل فقر روستایی است که به شکل مهاجرت در شهر بازتولید شده است؛ ازاینرو فقر شهری مجموعهای از فقر انتقالیافته از جامعۀ روستایی در اثر مهاجرت مهاجران به شهر و فقرِ تولید و بازتولیدشده در جامعۀ شهری با جابهجاییهای درونشهری را در بر میگیرد (سلحشور فرد خلیلآباد، 1394: 45). شهرها نهتنها محلی با تراکم تولیدند، بخشی از بازتولید اجتماعی نیز در نظر گرفته میشوند (چن،[12] 2006: 4). پیشبینی میشود طی سالهای 2000-2025 جمعیت روستایی کشورهای درحالتوسعه از 92/2 به 09/3 میلیارد نفر برسد. طی همین دوره جمعیت شهری در جهانِ درحالتوسعه تقریباً به دو برابر، یعنی از 99/1 به 73/3 میلیارد نفر، خواهد رسید (رضایی و همکاران، 1393: 678). فرجام ناگزیرِ توسعۀ شهری بهدلیل سرریزشدن نیروی کار مناطق روستایی، ناکارآمدی سیاستهای تعدیل اقتصادی در دهۀ هشتاد میلادی و تأثیر آن بر کاهش آهنگ توسعۀ اقتصادی، بر شمار گروههای آسیبپذیر، بهویژه در کشورهای درحالتوسعه، افزود و بهتدریج کانون فقر از روستا به شهر انتقال یافت (جواهریپور، 1381: 127).
دربارۀ فقر شهری نظریهها و دیدگاههای مختلفی وجود دارد که در ادامه بهطور خلاصه به آنها اشاره میشود:
دیدگاه اکولوژی شهری
این نظریه را که به شهر بهمثابۀ اکولوژی انسانی و به محلات فقیر بهمنزلۀ مناطقِ گذار مینگرد، نظریهپردازان مکتب شیکاگو مطرح کردند (کرلی،[13] 2005).
دیدگاه اقتصادی
اقتصاددانان شهری تمایل دارند تغییرات محلهها و مناطق را ازطریق عرضه و تقاضا و ویژگیهای بازار مسکن توجیه کنند. نظریهپردازان این دیدگاه عوامل نژادی را نیرویی نهادی میدانند که فقر را متمرکز میکند و بر این باورند تبعیضهایی که ساکنان، مالکان، مقامات دولتی و کارگزاران املاک و مستغلات اِعمال میکنند، در بسیاری از موارد اعتبار و عقلانیت بازار را محدود میکند. این تبعیضها در فرایند پویایی محلات نقشی اساسی ایفا میکنند
(مسی و دتون،[14] 1993).
دیدگاه فرهنگ فقر
براساس این نظریه فقدان فرصت اقتصادی باعث به وجود آمدن معایب ساختاری میشود و این امر به ایجاد تغییراتی در فرهنگ اجتماع منجر میشود. تغییرات مذکور واکنشهایی فرهنگی به دنبال دارد که ازطریق وراثت و نسل، درونی میشود و به آینده انتقال مییابد (کاپلان و همکاران، 1391).
پارادایم انتقادی
نظریۀ انتقادی شهری علاوه بر تأیید و تصدیق شرایط فعلی شهرها در جایگاه بیان قوانین فراتاریخی، سازمان اجتماعی و عقلانیت بروکراتی، بر روابط و واسطههای سیاسی و ایدئولوژی و درنتیجه، خصوصیات انعطافپذیر شهرها که مدام در حال بازساخت خویشاند نیز تأکید میکند (موحد و همکاران، 1395).
نظریۀ اقتصاد سیاسی
مفهوم اقتصاد سیاسی با تأکید بر نقش قدرت، بهویژه قسمتی از قدرت که در تصمیمگیریهای اقتصادی دخالت دارد، مشخص میشود (الهاردی و سامات،[15] 2012).
روش تحقیق.
شهر قائمشهر با مساحتی معادل 740 کیلومتر مربع در قسمت مرکزی استان مازندران قرار دارد و مرکز شهرستان قائمشهر است. قائمشهر یکی از پرتراکمترین شهرهای مازندران است (مهندسان مشاور و معمار و شهرساز پارت، 1385: 13). جمعیت قائمشهر در سال 1335 برابر با 23055 نفر و در سال 1395 برابر با 204953 نفر بوده است. این شهر به سه منطقۀ شهری با 20 محله تقسیم شده است.
قائمشهر در سالهای قبل از انقلاب به علت ایجاد کارخانههای نساجی رشد و توسعه یافته است. طبق آمارِ منتشرشده از سوی سازمان گسترش و نوسازی صنایع در فاصلۀ سالهای 1351 تا 1355 حدود 86 درصد از کارگران نساجی ازنظر زمینۀ اجتماعی به روستاها تعلق داشتند؛ اما از دهۀ پنجاه با رشد و توسعۀ نساجی مازندران سیل کارگران از سایر نقاط ایران بهسوی مازندران، بهویژه قائمشهر، روانه شدند و در این آمارها تغییراتی ایجاد شد. درواقع تأسیس و رشد صنعت نساجی در شهرهایی از مازندران که میزبان این صنعت بودهاند، زمینهساز تغییر بافت جمعیتی این شهرها، بهخصوص قائمشهر بهمنزلۀ مرکز اصلی صنعت نساجی مازندران، شد. نیروی کار صنعت نساجی هم از شهرهای اطراف و هم از استانهای مختلف در شهر اقامت یافتهاند و علت سکونتشان تنها کسب درآمد بوده است. در سالهای بعد از انقلاب گروه دیگری از مهاجران که جنگزدههای دوران هشت سال دفاع مقدس بودند، در شهرک یثرب قائمشهر اقامت گزیدند. میزان مهاجران در دهههای گذشته به حدی زیاد بوده که در شهر محلههایی مخصوص قومیتهای مختلف شکل گرفته است؛ مانند تُرکمحله، بربریمحله و شهرک یثرب. در دیگر محلات شهر نیز مهاجران بهصورت پراکنده مشاهده میشوند. روند مهاجرپذیری شهر در دهۀ اخیر رو به افزایش بوده است؛ بهطوریکه از سال 1375 تا سال 1390 تعداد مهاجرانِ واردشده به قائمشهر به 31 هزار نفر رسیده است. مهاجرپذیری از قشرهایی با شرایط متفاوت اقتصادی و اجتماعی و همچنین مشکلات تعطیلی کارخانهها سبب افزایش بیکاری و کاهش سطح توان تعداد زیادی از خانوارها شده است؛ به این ترتیب سکونت مهاجران و کارگران سبب شکلگیری محلههایی با وضعیت اقتصادی و اجتماعی نامناسب شده و این امر بر وضعیت کالبدی محلات تأثیر گذاشته است.
شکل 1- محدودۀ بررسیشده
بررسی فقر شامل گامهای ذیل است:
1- تعریف هدف؛
2- انتخاب معیارهای فقر و رفاه؛
3- انتخاب دادههای ورودی؛
4- انتخاب روش مناسب برآورد یا محاسبۀ شاخص فقر؛
5- انتخاب روشی بهمنظور محاسبه، برآورد یا نمایش شاخص فقر برای منطقۀ جغرافیایی؛
6- تصمیمگیری دربارۀ تعداد واحدها برای نقشههای نهایی نمایش دادهها؛
7- تولید و توزیع نقشه؛
8- نظارت بر استفاده و بازخورد (بود، 2008: 1387).
تجزیهوتحلیل فقر مبتنی بر GIS همچون سطوح فقر که دارای عنصر فضا و زماناند، مهم است. نمایش و تجزیهوتحلیل فضایی به فهم علل فقر کمک میکند (بدی،[16] 2007: 82). GIS بهمنزلۀ ابزاری است که در اختیار تصمیمگیران قرار دارد و با هدف برنامهریزی برای کاهش فقر نقش کلیدی ایفا میکند. فقر شهری پدیدهای چندبُعدی است؛ بهطورمثال راههای بسیاری برای اندازهگیری وجود دارد. این معیارها معمولاً شامل اطلاعاتِ حداقل یکی از ابعاد زیر است: درآمد/مصرف، بهداشت و درمان/آموزش و مسکن (کارهایل و دیکسون،[17] 2005: 201).
هدف این پژوهش شناسایی پهنههای فقر در شهر قائمشهر است؛ ازاینرو روش تحقیق بر مبنای هدفِ ترسیمشده، کاربردی از نوع توصیفی - تحلیلی است. دادههای لازم برای تحقیق بهدلیل نداشتنِ دسترسی به دادههای بلوک آماری سال 1395 از اطلاعات بلوکهای آماری سرشماری سال 1390 استخراج شده است. شاخصهای مد نظر عبارتاند از: نرخ بیکاری مردان؛ نرخ بیکاری زنان؛ تعداد کارگران؛ نرخ برخورداری از رایانه؛ برخورداری از خودرو؛ برخورداری از موتورسیکلت؛ سکونت تکاتاقی؛ سکونت تکخانواری؛ دسترسی به برق؛ دسترسی به گاز؛ دسترسی به تلفن؛ دسترسی به آب؛ خانوارِ دارای معلول؛ سکونت استیجاری؛ قدمت بناها (بناهای قبل از سال 45)؛ بناهای کمتر از پنجاه متر؛ دستگاه حرارت مرکزی؛ دستگاه برودت مرکزی؛ نوع اسکلت؛ نرخ اشتغال زنان؛ نرخ اشتغال مردان؛ بار تکفل؛ بیسوادی زنان؛ بیسوادی مردان و بُعد خانوار. در این تحقیق بهمنظور ترسیم فضاییِ دادههای مذکور از نرمافزار ArcGIS بهره گرفته شده است. دادهها بهصورت درصد محاسبه و به رستر تبدیل شدهاند. درعینحال با استفاده از روش فازی و براساس مثبت و منفی بودن شاخصها نرمالسازی شده است. باتوجهبه اینکه شاخصها در هدف تحقیق اهمیت یکسانی ندارند، برای وزندهی از روش تحلیل رابطهایِ خاکستری استفاده شده است. تمامی مراحل مدل خاکستری در نرمافزارِ مربوط به این مدل انجام گرفته و نتایج محاسبه با نرمافزار در جدول (2) ارائه شده است.
جدول 2- ضریب و رتبۀ شاخصهای فقر
معیار |
وزن |
معیار |
وزن |
معیار |
وزن |
نرخ اشتغال مردان |
480/0 |
برخورداری از خودرو |
571/0 |
خانوارِ دارای معلول |
736/0 |
نرخ بیکاری مردان |
488/0 |
قدمت بناها |
600/0 |
سکونت استیجاری |
756/0 |
نرخ اشتغال زنان |
490/0 |
سکونت تکاتاقی |
620/0 |
بناهای کمتر از 50 متر |
780/0 |
نرخ بیکاری زنان |
496/0 |
سکونت تکخانواری |
632/0 |
دستگاه حرارت مرکزی |
788/0 |
بیسوادی مردان |
498/0 |
دسترسی به برق |
638/0 |
دستگاه برودت مرکزی |
792/0 |
بیسوادی زنان |
500/0 |
دسترسی به گاز |
640/0 |
نوع اسکلت |
801/0 |
تعداد کارگران |
525/0 |
دسترسی به تلفن |
648/0 |
نرخ برخورداری از رایانه |
828/0 |
بُعد خانوار |
535/0 |
دسترسی به آب |
655/0 |
نرخ برخورداری از موتورسیکلت |
841/0 |
بار تکفل |
560/0 |
|
|
|
|
باتوجهبه نتایج مدل، شاخص نرخ اشتغال مردان بیشترین وزن و شاخص برخورداری از موتورسیکلت کمترین وزن را به دست آوردند.
چنانکه ذکر شد، از روش فازی باتوجهبه مثبت و منفی بودن شاخصها نرمالسازی شده است. مجموعۀ فازی ازطریق توابع عضویت تعریف میشوند؛ این توابع عبارتاند از: تابع گوسی زنگولهای؛ تابع گوسی near؛ تابع large؛ تابع linear و تابع small. برای هر لایۀ فازی، عددی بین صفر تا یک وجود دارد. صفر، نداشتنِ عضویت فازی و یک، عضویت کامل را نشان میدهد (مهرشاهی و محصل همدانی، 1392: 57). در منطق فازی، میزان عضویت یک عنصر در یک مجموعه با مقداری در بازه یک (عضویت کامل) تا صفر (نداشتنِ عضویت کامل) تعریف میشود. شکل تابع میتواند بهصورت خطی، غیرخطی، پیوسته یا ناپیوسته باشد. در مدل فازی به هریک از پیکسلها در هر نقشه فاکتور مقداری بین صفر تا یک اختصاص داده میشود که بیانگر میزان مناسببودن محل پیکسل از دیدگاه معیار مربوط برای هدف مد نظر است. پس از تشکیل نقشههای مربوط به هریک از فاکتورها مقادیر عضویت موجود در آنها به کمک عملگرهای فازی با یکدیگر ترکیب میشوند (بهشتیفر و همکاران، 1389: 586). در این پژوهش ابتدا دادههای گردآوریشده وارد نرمافزار ArcGIS و سپس دادهای ورودی بهصورت درصد محاسبه شده است. برای تبدیل به رستر از ابزار feature to raster و بهمنظور استاندارسازی لایهها از فازی ممبرشیپ (Fuzzy Membership) استفاده شده است. باتوجهبه ویژگی معیارها از تابعهای متفاوت استفاده شده است؛ بهطورمثال لایۀ نرخ بیکاری مردان با استفاده از تابع MSLarge فازی شده است؛ زیرا این مقدار معیار هرچه بیشتر باشد، نمود بیشتری از فقر شهری مشاهده میشود. در جدول (3) معیارها و توابعِ استفادهشده ارائه شده است.
جدول 3- توابع استانداردسازی معیارها
معیار |
تابع |
معیار |
تابع |
معیار |
تابع |
نرخ بیکاری مردان |
MSLarge |
دسترسی به برق |
MSSmall |
دسترسی به تلفن |
MSSmall |
نرخ بیکاری زنان |
MSLarge |
دسترسی به گاز |
MSSmall |
دسترسی به آب |
MSSmall |
تعداد کارگران |
MSLarge |
نوع اسکلت |
MSSmall |
خانوار دارای معلول |
MSLarge |
نرخ برخورداری از رایانه |
MSSmall |
نرخ اشتغال زنان |
MSSmall |
سکونت استیجاری |
MSLarge |
برخورداری از خودرو |
MSSmall |
نرخ اشتغال مردان |
MSSmall |
قدمت بناها (بناهای قبل از سال 45) |
MSLarge |
برخورداری از موتورسیکلت |
MSSmall |
بار تکفل |
MSLarge |
بناهای کمتر از 50 متر |
MSLarge |
سکونت تکاتاقی |
MSSmall |
بیسوادی زنان |
MSLarge |
دستگاه حرارت مرکزی |
MSSmall |
سکونت تکخانواری |
MSLarge |
بیسوادی مردان |
MSLarge |
دستگاه برودت مرکزی |
MSSmall |
بُعد خانوار |
MSLarge |
|
سپس لایههای استانداردشده و ضربوزنشده در مرحلۀ پایانی همپوشانی شده و نقشۀ نهایی پهنههای فقر در شهر قائمشهر به دست آمده است. بهمنظور بررسی الگوی توزیع فقر در قائمشهر از آمار فضایی بهره گرفته شده است. بدینترتیب ابتدا از مدل موران استفاده شد. در خروجیِ مدل موران اگر مقدار شاخص موران نزدیک به عدد مثبتِ یک (1+) باشد، دادهها دارای خودهمبستگی فضایی و الگوی خوشهای و اگر مقدار شاخص موران نزدیک به عدد منفیِ یک (1-) باشد، دادهها ازهمگسسته و توزیعیافتهاند؛ همچنین برای بررسی خوشهبندی دادهها و اینکه دادههای دارای مقادیر زیاد یا کم چگونه خوشهبندیشدهاند، از مدل تحلیل لکههای داغ (آمارۀ GI) استفاده شده است.
آمارۀ GI براساس امتیاز z تحلیل میشود. برای امتیاز z مثبت و معنادار ازنظر آماری هرچه امتیاز z بزرگتر باشد، مقادیرِ زیاد به میزان چشمگیری خوشهبندی میشوند و لکۀ داغ تشکیل میدهند. برای امتیاز z منفی و معنادار ازنظر آماری هرچه امتیاز z کوچکتر باشد، خوشهبندی شدیدتری در مقادیر کم صورت میگیرد و این خوشهها درحقیقت لکههای سرد را نشان میدهند (عسگری، 1390: 81). پس از این مرحله، بیست محلۀ شهر قائمشهر از نقشۀ نهایی جدا و میزان فقر در هرکدام از محلات بهصورت جداگانه محاسبه شد. محاسباتِ انجامشده بهصورت طبقات پنجگانه ارائه شده است.
یافتههای تحقیق.
باتوجهبه اینکه فقر پدیدهای چندبُعدی است، در این پژوهش از 25 شاخص در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و رفاهی بهره گرفته شده است. در بُعد اجتماعی از شاخصهای بیسوادی زنان، خانوارِ دارای معلول، سکونت استیجاری، تعداد کارگران و بیسوادی مردان، در بُعد اقتصادی از شاخصهای نرخ بیکاری مردان، نرخ بیکاری زنان، نرخ اشتغال زنان، نرخ اشتغال مردان و بار تکفل، در بُعد کالبدی از شاخصهای سکونت تکاتاقی، سکونت تکخانواری، نوع اسکلت، قدمت بناها (بناهای قبل از سال 45) و بناهای کمتر از پنجاه متر و در بُعد رفاهی از شاخصهای نرخ برخورداری از رایانه، برخورداری از خودرو، برخورداری از موتورسیکلت، دسترسی به برق، دسترسی به گاز، دسترسی به تلفن، دسترسی به آب، دستگاه حرارت مرکزی و دستگاه برودت مرکزی استفاده شده است. شاخصهای نرخ بیکاری مردان، نرخ بیکاری زنان، تعداد کارگران، سکونت تکخانواری، بُعد خانوار، بار تکفل، بیسوادی زنان، بیسوادی مردان، خانوارِ دارای معلول، سکونت استیجاری، قدمت بناها (بناهای قبل از سال 45) و بناهای کمتر از پنجاه متر برای شناسایی پهنههای فقر ارزش مثبت دارند؛ یعنی هرچه مقدار آنها افزایش یابد، فقر بیشتر مشاهده میشود و شاخصهای نرخ برخورداری از رایانه، برخورداری از خودرو، برخورداری از موتورسیکلت، سکونت تکاتاقی، دسترسی به برق، دسترسی به گاز، نوع اسکلت، نرخ اشتغال زنان، نرخ اشتغال مردان، دسترسی به تلفن، دسترسی به آب، دستگاه حرارت مرکزی و دستگاه برودت مرکزی ارزش منفی دارند؛ بدین مفهوم که هرچه ارزش و دسترسی کمتر باشد، فقر بیشتر است. برای نرمالکردن این معیارها همانطور که در شیوۀ تحقیق بیان شد، روش فازی به کار رفته است و معیارهای مثبت و منفی نرمال شدهاند. گفتنی است براساس نقشههایِ نرمالشده در شکل (2)
اکثر شاخصهای انتخابی در محدودۀ جنوبی و پایینتر از راهآهن، بهجز شاخصهای خانوارهای دارای معلول و بناهای قدیمی که در محدودۀ مرکزی شهر قرار دارند، بیشترین ارزش را به دست آوردند.
شکل 2- لایههای استانداردشدۀ ضربوزنشده
بعد از اینکه نقشههای نرمال ضرب وزن شدند، با هم تلفیق پیدا کردند و نقشۀ نهایی پهنهبندی فضایی فقر به دست آمد. در شکل (3) نقشۀ نهایی پهنهبندی فضایی فقر مشاهده میشود.
شکل 3- نقشۀ نهایی پهنههای فقر در شهر قائمشهر
با مشاهدۀ شکل (3) درمییابیم بخشهای مرکزی شهر که در اطراف میدانهای اصلی قرار گرفتهاند، ازنظر شاخصهای پژوهش وضعیت مناسبی دارند و بخشهای پایین شهر در محلات شمارههای 17، 15، 16 و20 که در نیمۀ جنوب و شرق قرار دارند، وضعیت، نامناسب است. پس از طبقهبندی نقشۀ نهایی فقر به پنج طبقه، مساحت و درصد هر طبقه به دستآمده است. این طبقهها و اطلاعات مربوط به آنها در شکل (4) مشاهده میشوند. در شهر قائمشهر تعطیلی کارخانهها، افزایش بیکاران و سکونت آنها در محدودههای جنوب راهآهن (عبور مسیر راهآهن سبب جداییگزینی اجتماعی محلات شده است) و وجود محلههایی با سطح پایین سبب گستردگی پدیدۀ فقر شده است. باتوجهبه خروجیِ پژوهش، پهنههای قرمزرنگ در جنوب مسیر راهآهن قرار دارند. در شمال شرقی شهر سکونتگاههای غیررسمی قرار گرفتهاند که محلۀ شماره 20 را در بر میگیرند. مشکلات طرح CDS در قائمشهر نیز عبارتاند از: نبودنِ پراکنش مناسب و متعادل تجهیزات شهری و فضاهای تجاری، تمرکز آنها در بافت مرکزی و وجود نابسامانی در حاشیۀ شهر. نتایج پژوهش با شناسایی پهنههای فقر، وجود چنین مشکلاتی را تأیید میکند.
شکل 4- مساحت و درصد طبقات پهنهبندی فقر شهری
طبق محاسبات در شکل (4) درصد طبقۀ خیلی محروم در شهر قائمشهر 66/6 به دست آمده و درصد طبقات محروم، متوسط، مرفه و خیلی مرفه بهترتیب 08/19، 90/32، 32/23 و 02/18 محاسبه شده است.
نتیجۀ بررسی الگوهای پراکنش فضایی فقر از آمار فضایی (مدل موران و هات اسپات) به شرح زیر است:
شکل 5-نمایش گرافیکی الگوی پراکنش فقر در شهر قائمشهر با استفاده از مدل موران
جدول 4- نتایج تحلیل آمارۀ موران در پراکنش فقر در شهر قائمشهر
0.204896 |
شاخص موران |
0.002165- |
شاخص مورد انتظار |
0.000550 |
واریانس |
8.831196 |
امتیاز استانداردشده (Z) |
0.000000 |
p-value |
براساس شکل (5) و جدول (4) شاخص موران 0.204896 به دستآمده است. گفتنی است دادهها خودهمبستگی فضایی و الگوی خوشهبندی دارند. مقدار Z و پایینبودن p-value (0.0000) نشاندهندۀ تأیید الگوی خوشهبندی فقر است.
شکل 6- موقعیت لکههای داغ و سرد شاخصهای فقر شهری
در شکل (6) لکههای آبیرنگ (لکههای سرد) محدودهای را نشان میدهند که در آن شاخصهای فقر تراکم کمی دارند و لکههای قرمزرنگ (لکههای داغ) محدودههایی را مشخص میکنند که در آنها شاخصهای فقر دارای تراکم زیادند. این خروجی نشان از الگوی خوشهایِ فقر در شهر نیز دارد. همانطور که در شکل (6) دیده میشود، لکههای قرمز در قسمتهای شرقی و جنوبی قرارگرفتهاند و لکههای آبی که شرایط خوب را نشان میدهند، در بخشهای شمال شرقی قرار دارند. نتیجۀ فضاییِ مدل هات اسپات، نتیجۀ مدل موران را تأیید میکند. مدل موران نشان میدهد فقر بهصورت خوشهای توزیع شده است.
در جدول (5) مساحت وضعیت فقر در پنج طبقه برای هر محله ارائه شده است. براساس این محاسبات، رتبهبندی محلات در شکل (7) بهصورت فضایی ارائه شده است.
جدول 5- طبقهبندی وضعیت فقر در محلات شهر قائمشهر
محله |
طبقات |
مساحت |
محله |
طبقات |
مساحت |
محله |
طبقات |
مساحت |
محله |
طبقات |
مساحت |
1 |
خیلی محروم |
773 |
6 |
خیلی محروم |
10495 |
11 |
خیلی محروم |
0 |
16 |
خیلی محروم |
69377 |
محروم |
52026 |
محروم |
58937 |
محروم |
1350 |
محروم |
243729 |
||||
متوسط |
226103 |
متوسط |
216755 |
متوسط |
28223 |
متوسط |
373743 |
||||
مرفه |
635514 |
مرفه |
202199 |
مرفه |
52932 |
مرفه |
89530 |
||||
خیلی مرفه |
422255 |
خیلی مرفه |
118167 |
خیلی مرفه |
533018 |
خیلی مرفه |
39778 |
||||
2 |
خیلی محروم |
0 |
7 |
خیلی محروم |
0 |
12 |
خیلی محروم |
308 |
17 |
خیلی محروم |
39875 |
محروم |
1106 |
محروم |
25496 |
محروم |
837 |
محروم |
324928 |
||||
متوسط |
3157 |
متوسط |
41571 |
متوسط |
320651 |
متوسط |
405186 |
||||
خوب |
501612 |
مرفه |
162026 |
مرفه |
219499 |
مرفه |
108462 |
||||
خیلی خوب |
182936 |
خیلی مرفه |
342531 |
خیلی مرفه |
270849 |
خیلی مرفه |
61343 |
||||
3 |
خیلی محروم |
0 |
8 |
خیلی محروم |
84987 |
13 |
خیلی محروم |
6409 |
18 |
خیلی محروم |
236489 |
محروم |
0 |
محروم |
477942 |
محروم |
229936 |
محروم |
254439 |
||||
متوسط |
17282 |
متوسط |
725859 |
متوسط |
364189 |
متوسط |
892936 |
||||
مرفه |
134147 |
مرفه |
470898 |
مرفه |
85471 |
مرفه |
41383 |
||||
خیلی مرفه |
324329 |
خیلی مرفه |
238071 |
خیلی مرفه |
4288 |
خیلی مرفه |
144 |
||||
4 |
خیلی محروم |
0 |
9 |
خیلی محروم |
13525 |
14 |
خیلی محروم |
2868 |
19 |
خیلی محروم |
103324 |
محروم |
0 |
محروم |
911386 |
محروم |
120329 |
محروم |
127061 |
||||
متوسط |
67691 |
متوسط |
139727 |
متوسط |
106385 |
متوسط |
491611 |
||||
مرفه |
143890 |
مرفه |
409532 |
مرفه |
199057 |
مرفه |
196610 |
||||
خیلی مرفه |
317068 |
خیلی مرفه |
236177 |
خیلی مرفه |
189046 |
خیلی مرفه |
26203 |
||||
5 |
خیلی محروم |
0 |
10 |
خیلی محروم |
0 |
15 |
خیلی محروم |
323502 |
20 |
خیلی محروم |
479175 |
محروم |
34171 |
محروم |
285999 |
محروم |
188227 |
محروم |
573768 |
||||
متوسط |
387269 |
متوسط |
922480 |
متوسط |
575804 |
متوسط |
156930 |
||||
مرفه |
2255380 |
مرفه |
409125 |
مرفه |
314330 |
مرفه |
191120 |
||||
خیلی مرفه |
83178 |
خیلی مرفه |
236785 |
خیلی مرفه |
2192 |
خیلی مرفه |
71950 |
باتوجهبه جدول (5) محلات شمارههای 20، 15، 18 بدترین شرایط و محلات شمارههای 19، 8، 16، 17، 9، 6، 13، 14، 1، 12، 10، 7، 11 و شمارههای 2، 3 و 4 بهترین وضعیت را دارند. این نتایج نشان میدهد در محلات شمارههای 3 و 4 طبقۀ محروم و خیلی محروم وجود ندارد. در محلات شمارههای 2، 5، 7، 10 و 11 نیز طبقۀ خیلی محروم وجود ندارد. طبقۀ خیلی محروم در محلات شمارههای 20 و 15 بیشترین مساحت را به خود اختصاص داده است. نتایج کلی این محاسبات بر نتایج مدلهای آمار فضایی که خوشهبندی فضایی را مشخص کردهاند، صحه میگذارد.
شکل 7- رتبهبندی محلات شهر قائمشهر ازنظر فقر شهری
براساس رتبهبندی محلات، محلههای 20، 15 و 18 که دقیقاً در پشت راهآهن قرار گرفتهاند، بدترین شرایط را دارند و این پهنۀ فقر از قسمت شمال شرقی تا جنوب ادامه دارد. در مناطق مذکور نرخ اشتغال کم است و وجود معضلاتی همچون اعتیاد و مشاغل غیررسمی که در اثر بیسوادی و نداشتنِ مهارت کافی افراد ایجاد شدهاند، در گسترش مسائل محلات تأثیر بسزایی دارند. نداشتنِ آگاهی، زادوولد زیاد و سنگینبودن بار تکفل، هزینۀ خانوار را افزایش میدهد؛ درنتیجه این افراد مجبور میشوند در بخشهایی از شهر که به علت دسترسی نامناسب به خدمات و تأسیسات زیربنایی و پایینبودن سطح منزلت اجتماعی محلات، قیمت زمین در آنها کم است، زندگی کنند. رتبههای بعدی که طبقۀ متوسط محسوب میشوند، در بخش مرکزی شهر (محدودۀ بین راهآهن و محلات جدید در شمال غربی) قرارگرفتهاند و محلات شمارههای 6، 14، 13، 12، 16 و 17 را شامل میشوند. در این محدوده قیمت زمین دارای ارزش تجاری زیادی است. تعداد خانوارهای ساکن این محلات در بخش مرکزی شهر از دیگر قسمتهای شهر کمتر است و یکی از دلایل این امر قدیمیبودن و فرسودگی بافت است که موجب ناکارآمدی زیرساختها شده است. محلههای شمارههای 2، 3 و 4 که در شمال راهآهن قرار گرفتهاند، بهترین شرایط را دارند. این محلات، نسبتاً جدیدند یا بازآفرینی شدهاند. به علت وجود خدمات و تأسیسات مناسب و بناهای استاندارد لازم، اقشار مرفه که از تحصیلات عالی و مهارت و تخصص برخوردارند، در این محلات ساکن شدهاند.
نتیجهگیری.
رشد و گسترش جمعیت و نمودهای فضایی رشد جمعیت همراه با بهبود خدمات و امکانات زندگی برای شمار زیادی از افراد در بیشتر شهرها سبب ایجاد مشکلات و مسائلی چون آلودگی، ترافیک، کمبود مسکن، فقر و... شده است. فقر پدیدهای است که در تمام مقیاسها، از روستاهای کوچک تا کلانشهرها، تبلور فضایی دارد. بحرانهای اقتصادی، نبودنِ ثبات اقتصادی، مهاجرتهای روستایی و فقدان برنامهریزی صحیح در مسائل مربوط به توسعه، به شکلگیری پدیدۀ فقر منجر میشود. نظریههای جامعهشناسی و برنامهریزی شهری، وجودِ پهنههای فقر را در شهر عامل ایجاد مشکلاتی مانند افزایش جرم و بحرانهای اجتماعی میدانند. شناسایی پهنههای فقر در تمام مقیاسها برای برنامهریزی و توانمندسازی ساکنان پهنههای ضعیف و جلوگیری از ظهور پیامدهای فقر مؤثر است. اهمیت این موضوع سبب شده است در پژوهش حاضر شناسایی پهنههای فقر در شهر قائمشهر صورت گیرد. در این پژوهش باتوجهبه ویژگیِ چندبعُدیبودن فقر از 25 شاخص (نرخ بیکاری مردان، نرخ بیکاری زنان، تعداد کارگران، نرخ برخورداری از رایانه، برخورداری از خودرو، برخورداری از موتورسیکلت، سکونت تکاتاقی، سکونت تکخانواری، دسترسی به برق، دسترسی به گاز، دسترسی به تلفن، دسترسی به آب، خانوارِ دارای معلول، سکونت استیجاری، قدمت بناها (بناهای قبل از سال 45)، بناهای کمتر از پنجاه متر، دستگاه حرارت مرکزی، دستگاه برودت مرکزی، نوع اسکلت، نرخ اشتغال زنان، نرخ اشتغال مردان، بار تکفل، بیسوادی زنان، بیسوادی مردان، بُعد خانوار) که مستخرَج از بلوکهای آماری سال 1390 شهر قائمشهرند، بهره گرفته شده است؛ سپس برای تعیین وزن شاخصها از روش تحلیل خاکستری استفاده شده است. شاخص بیشترین و کمترین وزن براساس نتیجۀ مدل به دست آمده است. شاخصهای پژوهش در نرمافزار ArcGIS به رستر تبدیل و استانداردسازی شدهاند و وزنهای بهدستآمده ضرب لایهها شده است. در پایان، نقشۀ نهایی پهنههای فقر به دستآمده است. نتایج بهرهگیری از مدل فازی و مدل خاکستری و شاخصهای چندبعُدی نشان میدهد در قسمتهای شمالی، بهخصوص در محدودۀ میدانها، وضعیت شاخصها از سطح مناسبی برخوردار است و در قسمتهای جنوبی و شرقی، فقرِ شهری نمود فضاییِ بیشتری دارد. طبقهبندی پهنههای فقر، 6/6 درصد را برای طبقۀ خیلی محروم نشان میدهد. درصد طبقات محروم، متوسط، مرفه و خیلی مرفه نیز بهترتیب 08/19، 90/32، 32/23 و 02/18 به دست آمده است. مدل موران خوشهبندی فقر شهری را تأیید میکند؛ همچنین الگوهای فضایی خوشهبندی با استفاده از مدل هات اسپات مشخص شدهاند.