نویسندگان

1 دانشجوی دوره دکتری اقتصاد، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.

2 استاد تمام، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.

چکیده

کارگزاران مقاصد گردشگری علاقه‌مندند دریابند گردشگران در انتخاب این مقاصد از چه عواملی تأثیر می‌پذیرند. در الگوهای اقتصادی متعارف که تقاضای سفر را بررسی کرده‌اند عواملی همچون سطح درآمد در سرزمین مبدأ، سطح قیمت‌ها در مقصد و نرخ ارز در کانون توجه بوده‌اند. در این میان به برخی نظریه‌ها همچون لنکستر یا بی‌توجهی شده است یا به‌علت دشواری، در نیمۀ راه رها شده‌اند. پرسش مهم آن است که چه کسی بهتر از خود گردشگر می‌تواند اظهار کند کدامین عوامل بر انتخاب مقصد ازجانب او مؤثر بوده‌اند. مقاﻟﮥ حاضر ضمن واکاوی مبانی نظری انتخاب مقصد ازسوی گردشگران، نتایج حاصل از 384 پرسشناﻣﮥ تکمیل‌شده نزد گردشگران فرهنگی‌تاریخی را بررسی کرده است. تعیین حجم نمونه براساس جدول مورگان، برای جاﻣﻌﮥ نامحدود انجام پذیرفته و کفایت نمونه با آزمون KMO سنجیده شده است. روایی پرسشنامه به‌صورت صوری ﺗﺄیید شده و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ سنجیده شده است. براساس نتایج، پنج عامل قیمت، جاذبه‌های اصیل و منحصربه‌فرد، ایمنی و امنیت، نگرش مردم و مقام‌های جاﻣﻌﮥ محلی به گردشگر و نیز خدمات گردشگری در حکم عوامل مؤثر بر انتخاب مقاصد فرهنگی‌تاریخی شناسایی شده‌اند. عوامل معرفی‌شده حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی، در مجموع تبیین‌کنندﮤ 414/57درصد از عوامل انتخاب مقصد ازسوی جامعه آماری مدنظر بوده‌اند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

The effective Factors of Tourism Demand in Cultural-Historical Destinations: Case of Isfahan

نویسندگان [English]

  • Mohammad Zahedi 1
  • Nematollah Akbari 2
  • Mostafa Emadzadeh 2
  • Rahman Khosh akhlagh 2
  • Bahram Ranjbarian 2

1 PhD Student in Economics, Dept. of Administrative Sciences and Economics, University of Isfahan, Isfahan, Iran

2 Professor, Dept. of Administrative Sciences and Economics, University of Isfahan, Isfahan, Iran

چکیده [English]

Destination managers would like to have a better understaning of the factors affecting destination choice by tourists. In the conventional demand side models, factors such as the income level in tourist origin countries, the price level in the destination and the exchange rate have been introduced as the core effective factors. Here some important theoretical bases such as Lancaster’s theory of demand for multi dimensional products are ignored or not prefered because of the difficulties in practice. The following article would first focus on the theoretical basis of tourists’ destination choice and then will study the destination choice factors for tourists who visits Isfahan as a cultural historical destination. The sample volume was determined according to Morgan’s schedule for infinite societies, and the sufficiency of sample was checked by KMO statistics. The questionnaire’s face was confirmed by research team advisors and the reliability of questionnaire has been tested by Cronbach's Alpha test.Using factor analysis for a data set of 384 cultural heritage tourists, we found that: price level at the destination, authenticity and uniqueness of attractions, safety and security, attitude of local people and authorities toward the tourists, and level of tourism services at the destination are the most important factors in choosing cultural-historical destinations. The results indicate that 57.414 percent of all affecting factors on destination choice have been explained by the introduced factors in this paper.
Key Words:

کلیدواژه‌ها [English]

  • Destination choice
  • cultural historical destinations
  • Tourism Demand
  • Lancaster’s Theory

مقدمه

 

شناسایی مؤلفه‌های مؤثر بر تقاضای سفر به هر مقصد، همواره برای دانش‌پژوهان و نیز مدیران مقاصد گردشگری موضوعی مهم بوده است. اهمیت این موضوع، به‌ویژه برای مدیران مقصد، ازآن‌روست که آگاهی از عوامل مؤثر ممکن است بر انتخاب بازار هدف و نیز تأمین نیازها و خواسته‌های گردشگران مؤثر باشد؛ چون مقاصد با ویژگی‌های مختلف، گروه‌های متفاوتی از گردشگران را به‌سوی خود جلب می‌کنند.

انتخاب هر مقصد ازسوی گردشگران از یک طرف تابع خواسته‌ها و نیازهای گردشگران و از طرف دیگر، تابع ویژگی‌های گوناگونی است که آن مقصد دارد.

مقصدهای گردشگری ازجمله محصولات صنعت گردشگری با ویژگی‌های چندوجهی و مرکب‌اند. توجه به تفاوت ماهیتی مقصدها، مواجهه با گروه متنوعی از آنها را باعث می‌شود که از منظرهای گوناگونی درخور طبقه‌بندی‌اند. از منظر ماهیت بازار، در یک سو مقصدهای رقابتی‌اند و به‌طور معمول، مقصدهای گردشگری ساحلی موقعیتی نزدیک به این وضع دارند. مقصدهایی با جذابیت‌های خرید و تفریح نیز در این طبقه قرار می‌گیرند. در سوی دیگر، مقصدهایی قرار دارند که ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارند و مقصدهای مذهبی در رأس چنین مقصدهایی‌اند و در کنار آنها مقصدهای فرهنگی‌تاریخی قرار می‌گیرند. چنین مقصدهایی از داشته‌هایی همچون مکان‌ها یا بسترهای فرهنگی متمایز سود می‌برند. داشته‌هایی که در هیچ مقصد دیگری شبیه آنها وجود ندارد و تجرﺑﮥ حاصل از بازدید آنها ویژه است. ایران یا به‌طور مشخص‌تر اصفهان، در زمرﮤ این مقصدها محسوب می‌شود.

حال پرسش این است که چرا وقتی یک مقصد گردشگری نظیر اصفهان از منظر بسیاری متغیرهای مؤثر بر انتخاب مقصد نزد گردشگران، همچون قدمت جاذبه‌ها و مطلوبیت نسبی قیمت سفر به مقصد، در موقعیتی مشابه مقصدی دیگر نظیر شهر استانبول قرار می‌‎گیرد، قادر نیست حجم گردشگران درخور قیاسی با آنجا جلب کند.

تاکنون در بسیاری از مطالعه‌های انجام‌شده، متغیرهای اقتصادی نظیر سطح قیمت در حکم عوامل کلیدی مؤثر بر انتخاب مقصد ذکر شده‌اند؛ اما شهرهای گردشگری کشور با وجود آنکه در دﻫﮥ گذشته در جایگاه یکی از ارزان‌ترین مقاصد گردشگری جهان شناخته‌اند در جلب و جذب گردشگران موفق عمل نکرده‌اند. درنتیجه، باید پذیرفت پژوهشگران در شناخت عوامل مؤثر بر انتخاب مقصد یا از منظر اقتصادی، در مقایسه با تقاضای سفر به مقاصد دارای ویژگی‌های مشابه با خود، موفق عمل نکرده‌اند.

در دهه‌های گذشته، در داخل کشور مطالعه‌های بسیاری انجام شده است که در بررسی تقاضای گردشگری، از الگوهای شناخته‌شدﮤ متعارف بهره جسته‌اند. در این مطالعه‌ها به‌طور عمده، متغیرهایی از قبیل درآمد سرانه در کشورهای گردشگرفِرست، سطح قیمت در مقصد و نرخ ارز دخیل بوده‌اند. در بیشترِ این مطالعه‌ها، به‌نوعی به ویژگی‌های چندگاﻧﮥ محصولات و مقاصد گردشگری و نیز سلیقه و الویت‌های مصرف‌کننده توجه نشده است. در مواقعی نیز که پژوهشگران به اهمیت وجودی این عوامل اشاره کرده‌اند، به علت‌هایی همچون دشواری بررسی، به‌طور کلی نقش این عوامل را به کناری نهاده‌اند یا از متغیرهایی همچون روند بازدید از مقصد در حکم متغیرهای جانشین استفاده کرده‌اند.

این موضوع البته خود محل اِشکال بسیار است؛ چنانکه سونگ و ویت[1] (2000: 6) در مقدﻣﮥ کتاب خود گواهی می‌دهند: «ما خود نیز دقیقاً نمی‌دانیم که واردساختن متغیری مثل روند به جای سلیقه متقاضیان می‌خواهد چه چیزی را نشان دهد و واقعاً چه دستاوردی برای محققان دارد». درواقع، مطالعه‌های داخلی نیز به‌طور عمده با استفاده از مبانی مطالعه‌های انجام‌پذیرفته در خارج از کشور شکل گرفته‌اند و نقص‌های متعددی، همچون توجه‌نکردن به مختصات و ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد مقصد، دارند. همچنین عمده مطالعه‌های انجام‌پذیرفته در داخل و خارج از کشور که بستر اقتصادی داشته و کارشناسان اقتصادی آنها را به انجام رسانده‌اند بر داده‌های کلان اقتصادی و گردشگری مبتنی بوده و باوجود داشتن مبانی نظری مناسب، به جنبه‌های خُرد تقاضا و انتخاب مقصد توجهی نکرده‌اند.

اینک پرسش کلیدی پژوهش حاضر آن است که اگر ادبیات مرسوم در شناسایی عوامل مؤثر بر انتخاب مقصد و تقاضای سفر برای مقاصد تاریخی‌فرهنگی منحصربه‌فرد دچار کاستی‌اند، این کاستی از چه زاویه‌ای بررسی‌شدنی است و برای رفع این مشکل چه تدبیری باید اندیشید.

به این ترتیب، هدف از مطاﻟﻌﮥ حاضر آن است که با رویکردی اقتصادی، عوامل مؤثر بر انتخاب هر مقصد فرهنگی‌تاریخی را ازسوی گردشگران شناسایی کند تا زﻣﻴﻨﮥ نظری لازم را برای تخمین تجربی تقاضای سفر به چنین مقاصدی فراهم آورد.

 

ﭘﻴﺸﻴﻨﮥ پژوهش

در این قسمت، برخی از آخرین مطالعه‌های انجام‌پذیرفته در خارج و داخل کشور دربارﮤ عوامل مؤثر بر تقاضای سفر به‌اختصار معرفی شده است.

سیرران‌هان و همکاران [2](2017) در پژوهش خود باعنوان «مدل‌سازی گردشگری ورودی به سریلانکا»، تقاضای سفر به این کشور را در دورﮤ 1994تا2015 بررسی کرده‌اند. در الگوی تخمین‌زدﮤ ایشان برای تقاضای سفر به سریلانکا، تعداد گردشگر ورودی در حکم متغیر وابسته و درآمد سراﻧﮥ کشورهای گردشگرفِرست، شاخص قیمت محصولات گردشگری، متغیر مجازی جنگ برای جنگ داخلی این کشور و متغیر روند در حکم متغیرهای مستقل معرفی شده‎اند. داده‌ها از سازمان گردشگری سریلانکا و بانک جهانی گردآوری شده‌اند و تخمین تابع برای هفت کشور اصلی گردشگرفِرست به سریلانکا به‌صورت مستقل انجام پذیرفته است.

ﻧﻜﺘﮥ جالب توجه آن است که دربارﮤ کشورهایی همچون استرالیا و انگلستان تأثیر متغیر درآمد سراﻧﮥ کشور گردشگرفِرست معنی‌دار نیست و نقش متغیر قیمت مؤثر است و در جهت عکس معنی‌دار است و چندان که انتظار می‌رود متغیر جنگ داخلی بر تقاضای سفر به این کشور از همه کشورهای مبدأ تأثیری منفی داشته است.

کورال بایف[3] و همکاران (2017) در مقاله‌ای باعنوان «تحلیل اقتصادسنجی تقاضای ورود گردشگر به قزاقستان» به کمک داده‌های تابلویی حاصل از شانزده کشور و با تقسیم قزاقستان به پنج ﻣﻨﻄﻘﮥ گردشگری، مبدأ گردشگران ورودی به این کشور را در فاصله سال‌های 2010 تا 2014 مشخص کردند و تقاضای سفر به قزاقستان را تخمین زدند. به متغیرهای تولید ناخالص داخلی کشور مبدأ، نرخ ارز، هزﻳﻨﮥ مسافرت، هزﻳﻨﮥ اقامت در مقصد و متغیرهای تقاضای وقفه‌دار در حکم عوامل مؤثر بر تقاضای سفر به قزاقستان توجه شد. شواهد از کشش‌پذیری تمامی عوامل انتظاررفته در تقاضای سفر به این مقصد دلالت دارد.

کلاوریا و همکاران[4] (2015) به کمک روش‌های مختلف کاربردداشته در ﺷﺒﻜﮥ عصبی، تقاضای گردشگران ورودی در دورﮤ 2001 تا 2011 را به ایالت کاتالونیا در اسپانیا برآورد کردند. هدف ایشان ارزیابی تطبیقی عملکرد سه روش مختلف شناخته‌شده در ﺷﺒﻜﮥ عصبی بود. آنها دریافتند در مقایسه با روش‌های دیگر، روش شعاعی بهترین عملکرد را داشته است.

مارکوسن (2011)[5] عوامل مؤثر بر انتخاب مقاصد گردشگری ازسوی گردشگران آلمانی را بررسی کرده است. او در این پژوهش ضمن بررسی مجموعه‌ای از مطالعه‌های گستردﮤ پیشین دربارﮤ انتخاب مقاصد گردشگری، با استفاده از رگرسیون لجستیک، رگرسیون خطی و آمارt نمونه‌هایی همچون فاﺻﻠﮥ مبدأ تا مقصد، شیوه‌های حمل‌ونقل، قیمت‌های نسبی، اندازﮤ گروه گردشگران، تعداد مقاصد پیشین بازدیدشده، تفاوت درجه حرارت مبدأ و مقصد و طول خط ساحل در مقصد را در حکم عوامل مؤثر بر انتخاب مقصد معرفی کرده است.

سوکمارک[6] (2011) تقاضای گردشگری به مقصد کشور تایلند را بررسی کرده است. او با بررسی گردشگرانی که از 25 مبدأ مختلف این کشور را برای مقصد خود برگزیدند، متغیرهای قیمت و درآمد و نرخ ارز را در حکم متغیرهای کلیدی تقاضا برای سفر مدنظر قرار داده است. سوکمارک اما با واردکردن متغیر روند به فرم بازدیدکنندگان دورﮤ پیشین، این متغیر را در دورﮤ کوتاه‌مدت دارای تأثیر درخور توجه ارزیابی کرده است. او همچنین با لحاظ‌کردن متغیر مجازی دربارﮤ شوک‌های مؤثر، مانند وقوع سونامی در جنوب و جنوب‌شرقی آسیا، این متغیر را بر تقاضای سفر به تایلند مؤثر ارزیابی کرده است.

سونگ و لی[7] (2010) مجموﻋﮥ گسترده‌ای از مطالعه‌های انجام‌پذیرفته در تخمین تقاضای سفر از سال 2000 تا 2008 را بررسی کردند. مطاﻟﻌﮥ مروری و مفصَل ایشان موضوع تخمین تقاضای سفر را از منظر روش‌های تخمین بررسی کرده و تحولات این حوزه را پیگیری کرده است. آنها تأکید می‌ورزند مطالعه‌های تخمین تقاضای سفر تا حد بسیار چشمگیر، به‌طور عمده به داده‌های ثانویه متکی است. یافته‌های ایشان نشان می‌دهد در این الگوها، تعداد گردشگر ورودی مهم‌ترین متغیر وابسته است. هرچند در برخی مطالعه‌ها، از میزان مخارج گردشگران در حکم متغیر نمایندﮤ تقاضا استفاده شده است. این پژوهشگران به‌درستی تأکید می‌ورزند از آنجا که عمده مطالعه‌ها بر داده‌های ثانویه تکیه دارند، در انتخاب شیوه‌های تخمین، ﻣﺴﺌﻠﮥ وجود داده‌ها عاملی تعیین‌کننده بوده است. در مطالعه‌های بررسی‌شده، متغییرهای مستقل نمونه‌هایی از قبیل درآمد گردشگران، قیمت محصولات گردشگری در مقصد در مقایسه با سرزمین مبدأ، قیمت محصولات گردشگری در مقاصد رقیب و نرخ ارز را شامل شده است.

آکتورک و کوزمن[8] (2007) عوامل مؤثر بر تقاضای سفر به ترکیه را برای اتباع کشورهای سازمان همکاری و توسعه بررسی کرده‌اند. آنها ضمن مطاﻟﻌﮥ خود کوشیده‌اند دربارﮤ آیندﮤ گردشگری در ترکیه نیز نظریه‌هایی ارائه کنند. متغیر واﺑﺴﺘﮥ این دو، تعداد گردشگر ورودی به ترکیه از کشور مبدأ است. متغیرهای توضیحی مدنظر نیز عبارت‌اند از:

قیمت نسبی محصولات گردشگری ترکیه تعدیل‌شده براساس نرخ ارز؛

سطح درآمد در کشور گردشگرفرست براساس شاخص تولید ناخالص داخلی؛

قیمت محصول گردشگری در مقاصد رقیب همچون ایتالیا و یونان و قبرس، تعدیل‌شده براساس نرخ ارز.

در این مطالعه ضمن تأیید تأثیر متغیرهایی همچون درآمد کشورهای گردشگرفرست، نقش قیمت محصولات گردشگری در مقاصد رقیب چندان مؤثر قلمداد نشده است.

آنها همچنین ﭘﻴﺸﻴﻨﮥ موضوعِ مفصلی، شامل 32 مطاﻟﻌﮥ انجام‌شده دربارﮤ تقاضای سفر به دست می‌دهند. متغییرهای کلیدی توضیحی آنها در نمونه‌های ذکرشده، شامل موضوع‌های سنتی اشاره‌شده همچون درآمد در کشورهای گردشگرفرست (با تعاریف مختلف)، قیمت محصولات گردشگری در مقصد و مقاصد رقیب، هزﻳﻨﮥ حمل‌ونقل یا مسافرت از مبدأ تا مقصد، نرخ ارز و تقاضای سفر با وقفه بوده‌اند.

دورباری[9] (2002) به کمک چارچوب نظری که پسران و شین[10] طراحی کرده بودند، الگوی تقاضای سفر اتباع کشورهای انگلستان و اسپانیا و ایتالیا را به فرانسه شناسایی کرد و تخمین زد. او نیز متغیرهای توضیحی خود را شامل سطح قیمت محصولات گردشگری، سهم مخارج گردشگران در مقایسه با مخارج فرانسویان و مخارج واقعی سراﻧﮥ گردشگری دانست و متغیر واﺑﺴﺘﮥ الگو نیز تعداد گردشگر ورودی از هر مبدأ بود.

دیوی سکرا[11] (2003) الگویی را برای تخمین تقاضای سفرهای بین‌المللی معرفی کرده است. او در این مطالعه گردشگران آمریکایی، ژاپنی، انگلیسی و نیوزلندی سفرکرده به استرالیا را در حکم جاﻣﻌﮥ آماری خود برگزیده است. متغیرهای توضیحی الگوی او عبارت‌اند از: هزﻳﻨﮥ سفر به مقصد، سطح قیمت‌های نسبی و کل مخارج گردشگری.

متغییر مجازی لحاظ‌کنندﮤ نمونه‌های خاص، نظیر مقررات‌گذاری دولتی متغییر تابع نیز تعداد گردشگر ورودی را شامل شده است. نتایج الگو اثر متغییرهای مدنظر پژوهشگر را تأیید می‌کند.

صدیقی و تئوچاروس[12] (2002) الگویی را برای انتخاب مقصد معرفی کردند و آن را برای گردشگرانی به کار بردند که مقصد گردشگری آنها قبرس بود. در این مقاله با تأکید بر ویژگی‌های مقصد در حکم محرکی مهم در انتخاب مقصد خارجی و با استناد به نظرﻳﮥ لانکستر، به کمک داده‌های اولیه کسب‌شده از گردشگران خارجی، تابع تقاضای سفر به قبرس را برای گردشگران خارجی تخمین زدند. این پژوهشگران بی‌ثباتی سیاسی، کیفیت خدمات، کیفیت فعالیت‌های ترویجی مقصد، هزﻳﻨﮥ حمل‌ونقل، خدمات در مقصد، بهای بسته سفر به مقصد، هزﻳﻨﮥ اقامت در مقصد و برخی صفات و ویژگی‌های گردشگران از قبیل سن، جنسیت، وضعیت تأهل، درآمد، سطح تحصیلات و تکراری‌بودن سفر را در مطاﻟﻌﮥ خود وارد کردند. درنهایت، پژوهشگران نتیجه گرفتند اعمال ویژگی‌های مقصد در الگو، در درک بهتر و انتخاب مصرف‌کننده سهمی بسیار ارزشمند ایفا می‌کند.

شاید مقاﻟﮥ پیش رو نخستین نمونه‌ای باشد که در عمل کوشیده است آنچه رساﻟﮥ حاضر تعقیب می‌کند مدنظر قرار دهد و به کار بندد. در عین حال باید یادآور شد پژوهش حاضر از جهاتی با مطاﻟﻌﮥ صدیقی و تئوچاروس متفاوت است: نخست اینکه در پژوهش حاضر ابعاد گسترده‌تری از ویژگی‌های مقصد در الگو وارد می‌شود؛ دیگر اینکه در نموﻧﮥ مدنظر در کنار توجه به گردشگران ورودی به مقصد اصفهان، گروه گردشگرانی که به مقاصد فرهنگی‌تاریخی مشابه و در اینجا شهر استانبول در کشور ترکیه سفر کرده‌اند نیز در نظر گرفته شده‌اند. به‌طور دقیق این همان ضعفی است که صدیقی و تئوچاروس به آن اشاره کردند و معتقدند در داده‌های آنها ایجاد انحراف می‌کرده است.

پاپاتئودورو[13] (2001) هدف از مطاﻟﻌﮥ خود را یافتن بنیانی اقتصادی برای انتخاب‌های مصرف‌کننده در صنعت سفر معرفی می‌کند. او اعتقاد دارد نظریه‌های متداول در تخمین تقاضا قابلیت توجیه کاملی ندارند؛ زیرا ویژگی‌های مقاصد و قدرت بنگاه‌ها را در نظر نمی‌گیرند. برای این منظور او از چارچوب مشخصات گورمن لانکستر در حوزﮤ گردشگری استفاده کرد تا یک بررسی تطبیقی در شش زمینه انجام دهد. از نظر او، این زمینه‌ها یا محورهای اساسی عبارت‌اند از: محدودیت مخارج و زمان، قیمت‌ها، ترجیح‌های مصرف‌کننده، کیفیت امکانات مقصد و اطلاعات و تبلیغات، تجمیع به معنای اثر حاصل از ترکیب ویژگی‌ها، امکانات و جاذبه‌های مختلف هر مقصد و سرانجام ظهور مقاصد جدید. نتایج نظری او بر اهمیت موضوعاتی از قبیل اطلاعات و تبلیغات، تجمیع و ظهور مقاصد جدید تأکید می‌کنند. او همچنین معتقد است به نقش بنگاه‌های گردشگری نظیر حمل‌ونقل، اقامت و تورگردانی باید توجه شود. مطاﻟﻌﮥ پاپاتئودورو البته ماهیت نظری داشته و به‌صورت تجربی آزمون نشده است.

فرمیکا[14] (2000) جذابیت‌های مقصد را در حکم عاملی کارکردی در تعامل میان عرضه و تقاضا بررسی کرده است. او گواهی می‌دهد وجود جاذبه‌های مقصد، علت بازدید گردشگران از مقصدهای گوناگون است؛ ازاین‌رو در شناخت عوامل مؤثر بر تقاضای سفر، مطاﻟﻌﮥ جاذبه‌های مقصد یک ضرورت به حساب می‌آید. فرمیکا می‌کوشد برای اندازه‌گیری میزان جذابیت‌های مقصد و ارتباط میان اجزاء مختلف مفهوم جاذبه‌ها معیاری کاربردی معرفی کند. او این اجزاء را خدمات و تسهیلات، فرهنگ و تاریخ، اقامت در محیط‌های روستایی و تفریح‌ها برشمرده است. مطاﻟﻌﮥ فرمیکا از این منظر حائز اهمیت است که مفهوم و جایگاه جاذبه‌های گردشگری را بررسی کرده است.

این مسئله، یعنی عناصر جذاب در مقصد، موضوعی است که در رساﻟﮥ حاضر سرآغاز طرح مسئله است. با این حال فرمیکا نه این هدف را داشته و نه به سَمت تخمین تقاضا پیش رفته است.

لیم[15] (1999) با بررسی یک‌صد مطاﻟﻌﮥ منتشرشده به این نتیجه دست یافت که در تخمین تقاضای سفر به مقصدهای مختلف، متغیرهای سطح درآمد در کشورهای گردشگرفرست، هزﻳﻨﮥ مسافرت میان مبدأ و مقصد و سرانجام فرم‌های مختلف متغیرهای قیمتی بیشترین فراوانی را داشته‌اند. او به‌درستی تأکید کرد باوجود اهمیت موضوع متغیرهای کیفی در تخمین تقاضای سفر،  به‌علت نبودِ پایه‌های آماری، به‌طور عمده به این متغیرها توجه نشده است و این همان موضوعی است که مدنظر مطاﻟﻌﮥ حاضر است.

در مطالعه‌های داخلی، جست‎وجوی گستردﮤ پژوهشگران دلالت بر آن دارد که شیوﮤ پیشنهادی برخورد با ﻣﺴﺌﻠﮥ الویت‌های مصرف‌کننده در حوزﮤ گردشگری ساﺑﻘﮥ مطالعاتی ندارد.

خوشنویس یزدی و غمامی (1395) در مطاﻟﻌﮥ خود باعنوان «برآورد تابع تقاضای گردشگری ایران» به کمک الگوی خودتوضیح با وقفه‌های گسترده و به کمک آزمون دیکی‌فولر تعمیم‌یافته و آزمون هم‌جمعی جوهانسون و نیز ARDL، تابع تقاضای گردشگری ایران را برای دورﮤ 1987تا2014 تخمین زدند. نتایج پژوهشگران دلالت بر آن دارد در بلندمدت، متغییرهای قیمت نفت و شاخص قیمت مصرف‌کننده و تولید ناخالص داخلی جهانی بر تعداد گردشگر ورودی تأثیری مثبت داشته‌اند؛ اما راﺑﻄﮥ متغیر نرخ ارز با تعداد گردشگر ورودی منفی و معنی‌دار بوده است.

فرزین و گل‌لاله (1391) تابع تقاضای گردشگری به ایران را برای دورﮤ 1348تا1385 تخمین زدند و کشش‌های درآمدی و تقاضای سفر به ایران را اندازه‌گیری کردند. آنها متغیرهای نسبت شاخص قیمت مصرف‌کنندﮤ ایران در مقایسه با کشور مبدأ، میانگین درآمد سراﻧﮥ کشورهای گردشگرفرست، نرخ ارز حقیقی، حجم تجارت به‌صورت مجموع صادرات و واردات غیرنفتی ایران با سرزمین مبدأ و متغیر مجازی برای دورﮤ جنگ را در حکم متغیرهای مستقل و تعداد گردشگران ورودی را در حکم متغیر وابسته انتخاب کردند.

محمدزاده و همکاران (1389) تابع تقاضای خارجی کل گردشگری ایران را برای دورﮤ 1350 تا 1385 تخمین زدند. آنها در مقاﻟﮥ خود مبانی نظری تقاضای سفر به هر مقصد را برشمردند و تابع مطلوبیتی را تعریف کردند که گردشگر در پی افزایش‌دادن آن است؛ همچنین با معرفی متغیرهای مؤثر بر تقاضای سفر، با گواهی‌دادن به اهمیت نقش متغیر ﺳﻠﻴﻘﮥ مصرف‌کنندگان، همچون بسیاری دیگر از پژوهشگران، متغیر وقفه‌دار تعداد گردشگران ورودی را در حکم متغیر نشان‌دهندﮤ این سلیقه و الویت‌ها به الگوی خویش وارد کردند. سایر متغیرهای توضیحی در الگوی این پژوهشگران نیز شامل این نمونه‌هاست: شاخص هزﻳﻨﮥ زندگی در ایران که با نسبت شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی به نرخ ارز اسمی برابر است، درآمد سراﻧﮥ کل جهان و متغیر مجازی برای دوران جنگ تحمیلی.

حبیبی و عباسی‌نژاد (1384) در مقاله‌ای باعنوان «تصریح و برآورد تابع تقاضای گردشگری ایران با استفاده از داده‌های سری زمانی‌مقطعی» کوشیده‌اند برای تخمین تقاضای سفر به کشور، تابعی به دست دهند. آنها عوامل تعیین‌کنندﮤ تقاضای گردشگری را در سه دﺳﺘﮥ برونزا، اجتماعی‌روانشناختی و اقتصادی تقسیم‌بندی کرده‌اند. ازجمله عوامل برونزا به نمونه‌هایی از قبیل توانایی عرﺿﮥ منابع، رشد اقتصادی پایدار، هزینه‌ها، سطح توﺳﻌﮥ زیرساخت‌ها، درﺟﮥ شهرنشینی، عوامل طبیعی، محدودیت‌های قانونی، پیشرفت در فناوری‌ها و پایداری محیط سیاسی‌اجتماعی اشاره کرده‌اند. از منظر آنها عوامل روانشناختی نیز نمونه‌هایی همچون عوامل جمعیتی، انگیزه‌ها، الویت‌های گردشی، فواید، تصور از مقصد، میزان فراغت، وقت سفر، تجرﺑﮥ گذشته، وضعیت جسمی و روانی فرد و پیوستگی فرهنگی را شامل می‌شود.

حبیبی و عباسی‌نژاد آنگاه عوامل اقتصادی را معرفی کرده‌اند و از آن میان درآمد تصرف‌شدﮤ فردی، تولید ناخالص داخلی سرانه، مصرف خصوصی، شاخص هزﻳﻨﮥ زندگی، قیمت‌های گردشگری، هزینه‌های حمل‌ونقل، تفاوت نرخ ارز، قیمت‌های نسبی بین مقصدها، کارایی بازار و فاﺻﻠﮥ فیزیکی را برشمرده‌اند. این پژوهشگران با استناد به دشواری بررسی متغیرهای غیراقتصادی، در الگوی خود تنها متغیرهای درآمد سراﻧﮥ کشورهای گردشگرفرست، حجم تجارت میان ایران و کشور گردشگرفرست، نرخ ارز، نسبت قیمت‌ها و متغیر مجازی انقلاب و جنگ را وارد کرده‌ و متغیرهای غیراقتصادی را به کناری نهاده‌اند.

موسایی (1383) عوامل مؤثر بر تقاضای سفر به ایران و سهم هریک از آنها را بررسی کرده است. او ضمن برشمردن عوامل مؤثر بر تقاضا، گواهی می‌دهد برخی از این عوامل و به‌طور مشخص عامل سلیقه، ﺟﻨﺒﮥ کیفی دارند. او با ذکر اینکه چنین متغیرهایی به‌طور عمده از عوامل ارزشی و فرهنگی تأثیر می‌پذیرند، بیان کرده است «براساس نظرﻳﮥ سنتی تقاضا می‌توان گفت تقاضا برای سفر به کشور ما به درآمد جهانگردان، هزﻳﻨﮥ سفر، قیمت یا هزﻳﻨﮥ سایر کالاهای مشابه و مکمل و سلیقه بستگی داشته و سلیقه نیز تابع ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی فرد است و عوامل ساختاری متعددی می‌تواند بر آن اثر گذارد».

موسایی سپس بیان می‌کند در مقاله تلاش شده است تمام متغیرهای کمی مؤثر بر تقاضا، در سه دﻫﮥ منتهی به سال 1380 بررسی شوند. او در الگوی خود، متغیرهای جنگ و انقلاب را در حکم متغیرهای کیفی به‌صورت متغییر مجازی آورده است؛ البته سرانجام متغیر سلیقه یا نمودی از آن را در الگوی خود وارد نکرده است. موسایی در تخمین تابع تقاضا متغیر وابسته را درآمد ارزی حاصل از گردشگری و متغیرهای مستقل را شاخص قیمت داخلی در مقایسه با شاخص قیمت جهانی، تولید ناخالص جهانی، درآمد حاصل از گردشگری در دورﮤ پیشین و متغییرهای مجازی انقلاب و جنگ تحمیلی در نظر گرفته است. ازجمله نکات جالب توجه در نتایج مطاﻟﻌﮥ او باید به کم کشش‌بودن تقاضای سفر به ایران، براساس تابع تخمین‌زده‌شده در مقایسه با متغیر قیمتی اشاره کرد.

چنانکه ملاحظه می‌شود الگوهای جدیدتر در مطالعه‌های اخیر بیش از آنکه بر متغیرهای مؤثر بر تقاضا تأکید ورزند توجه خود را بر کاربرد تکنیک‌های ریاضی متمرکز کرده‌اند. با این وصف، روشن است اینک می‌توان استدلال کرد انتخاب هر مقصد تا حد بسیاری از مشخصه‌های مقصد و انتظارهای گردشگر برای تأمین نیازهای خود تأثیر می‌گیرد؛ هرچند نقش عناصر مؤثری نظیر سطح قیمت‌ها، تحولات نرخ ارز، متغیرهای مجازی نظیر اوضاع امنیتی و ایمنی در مقصد و هزینه‌های سفر نیز درخور توجه‌اند. بدیهی است همچون گذشته، در طراحی الگویی مناسب برای ارزیابی تقاضای سفر، باید آنها نیز در نظر گرفته شوند. در عین حال باید پذیرفت، همان‌گونه‌که لیم (1999) دقت کرده است، در مطالعه‌های مربوط به تقاضای سفر و انتخاب مقصد، به متغیرهای کیفی مؤثر بر انتخاب مقصد توجه کافی نشده است.

پژوهش حاضر می‌کوشد این حوزه را تا حد امکان پوشش دهد؛ به‌ویژه که نمونه‌پژوهی در حکم مقصدی فرهنگی‌تاریخی، از منظر اقتصادی محصولی منحصر‌به‌فرد دانسته می‌شود.

 

چارچوب نظری.

مطاﻟﻌﮥ لنکستر[16] (1960) بنیاد نظری این مقال است. براساس این نظریه، مصرف‌کنندگان، محصول را برپاﻳﮥ خدماتی انتخاب می‌کنند که برای آنها فراهم می‌کند. درواقع به باور لنکستر، مطلوبیت مصرف‌کننده از خود محصول ناشی نمی‌شود بلکه تابعی از ویژگی‌های آن محصول است. این الگو را که بعدها راگ[17] (1973) و بول[18] (1379) گسترش دادند برای اندازه‌گیری تقاضای محصولات مرکب یا چندوجهی، نظیر گردشگری، ابزار مناسبی است. در این الگو، گردشگر که در پی به حداکثر رساندن مطلوبیت خویش است تابع مطلوبیتی به فرم راﺑﻄﮥ 1 دارد:

(1)

Ui= Ui(Z)

که در آن Ui مطلوبیت گردشگر i ام از مصرف محصولات گردشگری وZ  بردار محصولات گردشگری است. از سوی دیگر، گردشگر به‌منظور افزایش تابع مطلوبیت خود، با محدودیت‌های مختلفی روبه‌روست.

این محدودیت‌ها که از محدودیت‌های بودجه‌ای گسترده‌ترند عبارت‌اند از:

محدودیت تکنولوژی مصرف که چگونگی ترکیب اجزا محصولات گردشگری را در مقاصد مختلف بیان می‌کند؛

(2)

Z= g(X)

X بردار مقدار اجزای کل محصولات گردشگری است.

محدودیت درآمد؛

(3)

Y≥ P.X

Y درآمد درخور تصرف گردشگر و P بردار ستونی قیمت هر واحد از محصولات  X است.

محدودیت زمانی؛

(4)

V≥ t.X

t بردار ستونی زمان لازم برای هر جزء از X  و V زمان اختصاص‌یافته برای سفر است.

محدودیت غیرمنفی‌بودن مقادیر X؛

(5)

X≥ 0

محدودیت غیرمنفی‌بودن مقادیر Z؛

(6)

Z≥ 0

الگوی اشاره‌شده الگویی از نوع برنامه‌ریزی خطی است و با حل آن، مقادیر مطلوب تقاضای سفر برای مقاصد مختلف و محصولات گوناگون به دست می‌آید.

بول بیان می‌کند در تشخیص و بررسی تجربی این الگو مشکلات بسیاری وجود دارد (بول، 1379: 88). وجود همین مشکلات تجربی است که دیگر پژوهشگران را برای ساده‌سازی ﻣﺴﺌﻠﮥ تقاضای سفر به سراغ شکل‌های مرسوم تخمین تقاضای سفر هدایت کرده است.

ویژگی متمایزکنندﮤ پژوهش حاضر را از مطالعه‌های پیشین باید در همین حوزه جست‌وجو کرد. به عبارت دیگر، در این پژوهش، پژوهشگران می‌کوشند بر مشکلات اندازه‌گیری تجربی تقاضای سفر به مقصد اصفهان چیره شوند. ﻧﻜﺘﮥ بسیار حائز اهمیت آن است که در مطاﻟﻌﮥ حاضر به جای استفاده از داده‌های کلان، به‌طور مستقیم به سراغ نمونه‌ای از گردشگران فرهنگی‌تاریخی رفته شده و داده‌های لازم در سطح خُرد گردآوری شده است.

به تعبیری بسیار مختصر، نوآوری پژوهش را باید در آن دانست که پا را از داﻣﻨﮥ ساده‌سازی‌شدﮤ الگوهای تقاضای سفر که به‌طور مرسوم تخمین زده می‌شوند فراتر می‌گذارد و بنیان‌های نظری موجود را در ظرفیتی چشمگیرتر از مطالعه‌های پیشین به کار می‎گیرد تا نتایجی با درﺟﮥ اعتبار عالی‌تر در اختیار پژوهندگان و سیاست‌گذاران قرار دهد.

 

روش پژوهش.

پژوهش حاضر را باید مطالعه‌ای اکتشافی قلمداد کرد که در پی شناسایی عوامل مؤثر بر تقاضای سفر به یک مقصد گردشگری فرهنگی‌تاریخی است. این مطالعه از منظر هدف کاربردی، از منظر ماهیت توصیفی و از منظر روش گردآوری داده‌ها پیمایش است. در فرآیند انجام پژوهش، پس از بررسی ﭘﻴﺸﻴﻨﮥ موضوع و مطالعه‌های پیشین انجام‌پذیرفته، در دو مرحله اطلاعات مدنظر به‌صورت پیمایش گردآوری شد.

در مرﺣﻠﮥ نخست، به‌منظور دستیابی به سرنخ‌های کلیدیِ معرفی‌کنندﮤ عوامل احتمالی مؤثر بر انتخاب مقصد و تقاضای سفر، مطالعه‌ای کیفی در قالب تهیه و تکمیل پرسشنامه‌ای اکتشافی در میان گردشگران خارجی سفرکرده به اصفهان انجام پذیرفت. در این مرحله، برای دستیابی به توزیعی متوازن از نموﻧﮥ بررسی‌شده، از آن دسته گردشگران خارجی پرشس شد که در انواع گوناگونی از امکانات اقامتی شهر اصفهان، از مهمان‌پذیر تا هتل‌های چهار ستاره، اسکان یافته بودند. تعداد 58 پرسشنامه با 8 پرسش باز توزیع و گردآوری شد.

دربارﮤ منطق تعداد نمونه باید گفت پژوهشگران با استفاده از روش اشباع نظری، به حجم نموﻧﮥ موثوق دست یافتند؛ به این ترتیب که تکمیل پرسشنامه تا رسیدن به تکرار پاسخ‌های ارائه‌شده ازسوی گردشگران ادامه یافت تا درواقع، ضمانت‌کنندﮤ اشباع نظری پاسخ‌ها باشد.

داده‌های کیفی حاصل کدگذاری شدند و مؤلفه‌های اصلی مؤثر در انتخاب مقصد نزد گردشگران فرهنگی‌تاریخی شناسایی شدند. نتایج مرﺣﻠﮥ نخست دلالت بر آن داشت که علاوه‌بر متغیرهای متعارف ذکرشده در ﭘﻴﺸﻴﻨﮥ پژوهش به نمونه‌های زیر، در زمرﮤ عوامل مؤثر بر انتخاب مقصد، نیز می‌باید توجه شود.

این نمونه‌ها از این قرارند: دسترسی مطلوب به مقصد، سهولت گرفتن ویزا، اوضاع سیاسی مقصد، منحصربه‌فردبودن و اصالت جاذبه‌های گردشگری مقصد شامل یادمان‌ها و مشخصه‌های فرهنگی جاﻣﻌﮥ میزبان، کیفیت زیرساخت‌های گردشگری، اعمال محدودیت‌ها و کدهای رفتاری، ایمنی و امنیت مقصد، تنوع فرهنگی میان جاﻣﻌﮥ میزبان و مبدأ و نگرش جامعه محلی به گردشگران.

در مرﺣﻠﮥ دوم این مطاﻟﻌﮥ اکتشافی، با لحاظ‌کردن مؤلفه‌هایی که از مطاﻟﻌﮥ کیفی مرﺣﻠﮥ نخست پژوهش به دست آمده بود، نظر گردشگران خارجی دربارﮤ میزان اهمیت هریک از عوامل در انتخاب یک مقصد گردشگری فرهنگی‌تاریخی پیمایش شد و به کمک تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی، مؤلفه‌های اصلی شناسایی شدند.

 

ابزار جمع‌آوری داده‌ها.

در مرﺣﻠﮥ دوم از مطاﻟﻌﮥ اکتشافی، پرسشنامه‌ای طراحی شد که در آن علاوه‌بر گویه‌های مطالعه‌های پیشین، به مؤلفه‌های شناسایی‌شده در قدم نخست همین مطالعه نیز توجه شد. در این پرسشنامه از ابعاد مختلف عناصر مؤثر بر انتخاب مقصد و مشخصه‌های جمعیت‌شناختی گردشگران پرسش شد.

 

اندازﮤ نمونه.

به‌منظور تعیین انداز نموﻧﮥ نخست، گردشگران فرهنگی‌تاریخی سفرکرده به اصفهان تعداد سی پرسشنامه تکمیل کردند. براساس واریانس نموﻧﮥ اولیه و به کمک فرمول کوکران، حجم نمونه برابر 153 عدد مشخص شد. میزان ضریب آلفای کرونباخ نموﻧﮥ اولیه نیز برابر 891/. حاصل آمد که گویای پایایی مناسب پرسشنامه بود. در عین حال، پژوهشگران باتوجه به حجم نامحدود جاﻣﻌﮥ آماری ضمن مراجعه به جدول مورگان، حجم نموﻧﮥ خود را برابر بیشترین حد معین‌شده در این جدول، یعنی معادل 384 واحد، قرار دادند؛ همچنین پژوهشگران کفایت اندازﮤ نمونه را با شاخص KMO بررسی کردند. مقدار این آماره با 794/. برابر است که گویای کفایت نمونه است.

گاه انتظار می‌رفت پرسش‌شوندگان در داخل کشور در پاسخ‌دهی به پرسش‌ها خود را با موانعی مواجه بدانند. برای رفع این موانع، کارتی در اختیار گردشگران قرار گرفت که ایمیل پژوهشگران در آن قید و به آنها تذکر داده شده بود در صورتی که مایل‌اند پس از خروج از کشور در برخی پاسخ‌های خود تجدید نظر کنند با پژوهشگران تماس بگیرند؛ البته تا پایان پژوهش ایمیلی دریافت نشد که مؤید تغییر دیدگاه پاسخ‌دهندگان باشد.

دربارﮤ انتخاب محل نمونه‌گیری، نخست موضوع تکمیل پرسشنامه‌ها در فضای مجازی مدنظر قرار گرفت؛ ولی پژوهشگران بر این باور شدند که اتکا به نمونه‌ای در فضای مجازی ممکن است به منحرف‌شدن نتایج بیانجامد. به‌ویژه باتوجه به این نکته که بخش درخور توجهی از گردشگران فرهنگی‌تاریخی که به کشور ما سفر می‌کنند میانگین سنی بالایی دارند و این خود عاملی محدودکننده در دسترسی آنها به فضای مجازی است. به این ترتیب اتکا به نمونه‌ای در فضای مجازی، این بخش درخور توجه از مخاطبان واقعی را از نمونه حذف می‌کرد و نتایج را تورش‌دار می‌کرد؛ ازاین‌رو تکمیل پرسشنامه در تعداد 387 نمونه، در سه حوزﮤ مختلف انجام پذیرفت. سه نمونه از پرسشنامه‌ها به‌علت مخدوش‌بودن کنار گذارده شد و داده‌های 384 نمونه تجزیه‌وتحلیل شد که با حجم نمونه برابر بود.

بخش نخست گردشگرانی را شامل بود که در دورﮤ پژوهش به مقصد اصفهان سفر کردند. در گروه دوم گردشگرانی قرار داشتند که پرسشنامه را در فضای مجازی تکمیل کردند. به این منظور ﺻﻔﺤﮥ خانه‌ای ایجاد شد و با کمک شبکه‌های اجتماعی مرتبط با گردشگری، از گردشگران بین‌المللی درخواست شد با مراجعه به آن پرسشنامه را کامل کنند.

در دهه‌های اخیر به‌طور معمول، گردشگران بین‌المللی تصمیم برای سفر به ایران را در اولویت‌های نخست بازدید قرار نمی‌دهند و پس از بازدید از مقصدهای گوناگون دیگر به ایران سفر می‌کنند. در اینجا نیز پژوهشگران با تجزیه‌وتحلیل داده‌های حاصل از پرسشناﻣﮥ اکتشافی، نخست دریافتند 71درصد پاسخ‌دهندگان پیش از سفر به اصفهان، در جایگاه مقصد گردشگری فرهنگی‌تاریخی، از شهر استانبول بازدید کرده‌اند؛ ازاین‌رو تصمیم گرفته شد بخش سوم پرسشنامه‌ها در مقصد استانبول باشد و آنها را گردشگران فرهنگی‌تاریخی تکمیل کنند که از آن شهر بازدید می‌کنند. به این ترتیب تعداد 197پرسشنامه در اصفهان، 67 پرسشنامه در فضای مجازی و 123 پرسشنامه در استانبول تکمیل شد.

 

یافته‌های پژوهش.

پس از گردآوری داده‌ها، اطلاعات حاصل استخراج و دسته‌بندی شد؛ سپس با استفاده از نرم‌افزار SPSS داده‌های آماری تجزیه‌وتحلیل شد. جدول 1 اطلاعات جمعیت‌شناختی نمونه‌آماری پژوهش را ارائه می‌کند.

پژوهشگران ضمن بررسی و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها به کمک تحلیل عاملی، نتایج پرسش‌های پرسشناﻣﮥ محقق‌ساخته را ارزیابی کردند که گویای ابعاد گوناگون مقصد بود. به‌منظور اطمینان از امکان‌پذیری تحلیل عاملی، آماره کرویت بارتلت آزموده شد. میزان آماره کای دو بارتلت برابر 737/1809 با درﺟﮥ آزادی 153 و Sig=0 نشان می‌دهد فرض مبنی‌بر صفربودن ماتریس همبستگی متغیرها رد شده است و شرط لازم برای استفاده از تحلیل عاملی برقرار است.

 

جدول 1- ویژگی‌های جمعیت‌شناختی نمونه‌آماری

جنسیت

فراوانی

درصد فراوانی

زن

176

7/45

مرد

208

3/54

سن

فراوانی

درصد فراوانی

کمتر از 18سال

12

1/3

19تا26

90

4/23

27تا45

165

43

46تا64

99

8/25

بالاتر از 65 سال

18

7/4

درآمد

فراوانی

درصد فراوانی

کم

48

5/12

متوسط

266

3/69

زیاد

70

2/18

میزان تحصیلات

فراوانی

درصد فراوانی

دیپلم و پایین‌تر

53

7/13

مدرک دانشگاهی تا کارشناسی

204

4/53

تحصیلات تکمیلی

127

9/32

تجربه سفر پیشین به ایران

فراوانی

درصد فراوانی

بله(0)

306

8/79

خیر(1)

78

2/20

منبع: یافته‌های پژوهش

در فرآیند تحلیل عاملی هجده پرسش پرسشنامه، جدا از پرسش‌های جمعیت‌شناختی، در قالب پنج محور کلیدی معرفی و تجزیه‌وتحلیل شدند که گویای عوامل مؤثر بر تقاضا بودند. جدول 2 تحلیل مؤلفه‌های مذکور را ارائه می‌کند.

پژوهشگران باتوجه به مبانی نظری، این محورها را در قالب پنج عامل زیر دسته‌بندی کردند:

عامل نخست: ایمنی و امنیت در مقصد شامل حوزه‌های دسترسی به امکانات آب سالم بهداشتی و مخاطرات ایمنی و امنیتی از قبیل وقوع جرائم و نظایر آن؛

عامل دوم: منحصربه‌فردبودن و اصالت محصول گردشگری مقصد؛

عامل سوم: کیفیت خدمات گردشگری در مقصد شامل خدمات اقامت و غذا و نوشیدنی‌ها؛

عامل چهارم: قیمت محصول گردشگری شامل هزﻳﻨﮥ جابه‌جایی تا مقصد و نیز اقامت در مقصد؛

و سرانجام عامل پنجم: نگرش مردم و مقام‌های محلی به گردشگر.

همان گونه که در جدول 2 دیده می‌شود عوامل معرفی‌شده حاصل تحلیل عاملی اکتشافی، در مجموع تبیین‌کنندﮤ 414/57درصد از عوامل انتخاب مقصد ازسوی جاﻣﻌﮥ آماری مدنظر بوده‌اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول 2- تحلیل عاملی نتایج پرسشنامه

Rotation Sums of Squared Loading

Extraction Sums of Squared Loading

مقادیر ویژه

ابعاد

تجمعی

درصد واریانس

کل

تجمعی

درصد واریانس

کل

تجمعی

درصد واریانس

کل

914/19

914/19

584/3

855/24

855/24

474/4

855/24

855/24

474/4

1

887/30

974/10

975/1

381/35

526/10

895/1

381/35

526/10

895/1

2

101/41

213/10

838/1

960/43

579/8

544/1

960/43

579/8

544/1

3

039/50

938/8

609/1

111/51

151/7

287/1

111/51

151/7

287/1

4

414/57

375/7

328/1

414/57

303/6

135/1

414/57

303/6

135/1

5

 

 

 

 

 

 

863/62

449/5

981/0

6

 

 

 

 

 

 

787/67

924/4

886/0

7

 

 

 

 

 

 

372/72

585/4

825/0

8

 

 

 

 

 

 

713/76

341/4

781/0

9

 

 

 

 

 

 

184/80

471/3

625/0

10

 

 

 

 

 

 

552/83

368/3

606/0

11

 

 

 

 

 

 

489/86

937/2

529/0

12

 

 

 

 

 

 

341/89

852/2

513/0

13

 

 

 

 

 

 

004/92

664/2

479/0

14

 

 

 

 

 

 

444/94

439/2

439/0

15

 

 

 

 

 

 

520/96

076/2

374/0

16

 

 

 

 

 

 

387/98

867/1

336/0

17

 

 

 

 

 

 

100

613/1

290/0

18

منبع: یافته‌های پژوهش

 

 

سهم هریک از عوامل پیش‌گفته در تأثیر بر انتخاب مقصد در جدول 3 دیده می‌شود.

 

جدول 3- سهم هریک از عوامل مؤثر بر انتخاب مقصد

عوامل

درصد تبیین تغییرات توسط هر عامل

ایمنی و امنیت

914/19

منحصربه‌فردبودن و اصالت محصول گردشگری مقصد

974/10

کیفیت خدمات گردشگری در مقصد

213/10

قیمت محصول گردشگری

938/8

نگرش به گردشگر

375/7

جمع

414/57

منبع: یافته‌های پژوهش

 

جدول 4 که در حکم ماتریس دَوَران‌یاﻓﺘﮥ بارهای عاملی شناخته می‌شود سهم هریک از پرسش‌های پرسشنامه را نشان می‌دهد.

 

جدول 4- ماتریس دوران‌یافته بارهای عاملی

عوامل

 

پرسش‌ها

ایمنی و امنیت

منحصربه‌فردبودن و اصالت محصول گردشگری مقصد

کیفیت خدمات گردشگری در مقصد

قیمت محصول گردشگری

نگرش به گردشگر

اوضاع امنیتی

674/0

 

 

 

 

کیفیت امکانات دفع فاضلاب

634/0

 

 

 

 

کیفیت محیط زیست مقصد

358/0

 

 

 

 

تصور گردشگر از نرخ وقوع جرائم در مقصد

700/0

 

 

 

 

میزان آزادی فردی در مقصد

712/0

 

 

 

 

تحمیل کدهای رفتاری از قبیل حجاب بر گردشگران

493/0

 

 

 

 

روابط سیاسی مطلوب میان سرزمین مبدا گردشگر و کشور مقصد

626/0

 

 

 

 

ثبات سیاسی در مقصد

699/0

 

 

 

 

منحصربه‌فردبودن جاذبه‌‎های مقصد

 

667/0

 

 

 

اصالت جاذبه‌های مقصد

 

756/0

 

 

 

فرهنگ غنی سرزمین مقصد

 

707/0

 

 

 

وجود سایت‌های تاریخی شناخته‌شده از قبیل سایت‌های ثبت میراث جهانی

 

 

497/0

 

 

کیفیت هتل و ﺗﺄسیسات اقامتی

 

 

789/0

 

 

کیفیت غذا و خدمات عرضه غذا

 

 

793/0

 

 

هزﻳﻨﮥ زندگی در مقصد

 

 

 

862/0

 

هزﻳﻨﮥ سفر به مقصد

 

 

 

838/0

 

نگرش مردم محلی به گردشگران

 

 

 

 

883/0

نگرش مقامات محلی به گردشگران

 

 

 

 

628/0

منبع: یافته‌های پژوهش

 

 

نتیجه‌گیری.

پژوهش حاضر با مرور ﭘﻴﺸﻴﻨﮥ تقاضای سفر و انتخاب مقاصد گردشگری آغاز شد و در پی آن بود تا مهم‌ترین مؤلفه‌های مؤثر بر تقاضای مقاصد فرهنگی‌تاریخی را ازسوی این گردشگران شناسایی کند. از نمونه‌ای شامل 386 گردشگر فرهنگی‌تاریخی در شهرهای اصفهان و استانبول و نیز گردشگرانی در فضای مجازی پرسش شد. شواهد دلالت بر آن دارد که برخلاف مطاله‌های پیشین انجام‌پذیرفته که به‌طور عمده بر نقش عوامل اقتصادی در انتخاب مقصد سفر تأکید داشته‌اند، گردشگران فرهنگی‌تاریخی در انتخاب مقصد به عوامل دیگری نیز متوسل می‌شوند. این عوامل در بسیاری از مطالعه‌های پیشینِ انجام‌شده یا نادیده انگاشته شده‌اند یا کوشیده شده است با کمک متغیرهای جانشینی، نظیر روند گردشگران ورودی به مقصد، در مطالعه‌ها منعکس شوند بدون آنکه بتوان نتایج ملموس و روشنی دربارﮤ آنها کسب کرد و در سیاست‌گذاری از آنها بهره‌برداری کرد. این موضوع خود مؤید نگاه لانکستر به محصولات دارای ابعاد چندگانه است که پژوهشگران پس از او، همچون آدریان بول، آن را به حوزﮤ گردشگری وارد کردند.

در این نظریه، محصول، رضایت خاطر مصرف‌کننده را ﺗﺄمین نمی‌کند؛ بلکه ویژگی‌ها و خدماتی که محصول عرضه می‌کند پاﻳﮥ رضایتمندی مصرف‌کننده را شکل می‌دهند. مقصد گردشگری خود محصولی با ابعاد متنوع است و این ویژگی‌ها و خدماتِ مقصد است که رضایت خاطر گردشگر را فراهم می‌کند.

یافته‌های این پژوهش مهم‌ترینِ این ویژگی‌ها و محصولات را ازسوی گردشگر معرفی می‌کنند. گردشگران علاوه‌بر عواملی همچون قیمت (938/8درصد سهم در انتخاب مقصد) بر موضوعاتی همچون اصالت و منحصربه‌فردبودن جاذبه‌های گردشگری مقصد (974/10درصد سهم در انتخاب مقصد)، نگرش مردم و مقام‌های محلی به گردشگران (375/7درصد سهم در انتخاب مقصد)، کیفیت خدمات گردشگری در مقصد (213/10درصد سهم در انتخاب مقصد) و سرانجام ایمنی و امنیت گردشگر در مقصد (914/19درصد سهم در انتخاب مقصد) ﺗﺄکید کرده‌اند.

جالب توجه آنکه موضوعاتی که گاه افراد مختلف در حکم برخی محدودیت‌های کلیدی برای سفر به ایران مطرح می‌کنند، همچون منع مصرف مشروبات الکلی یا اعمال حجاب، در میان نتایج پژوهش از منظر گردشگران با درﺟﮥ تأثیرگذاری درخور توجهی مطرح نشدند؛ برای مثال در پرسشناﻣﮥ اکتشافی نخست از گردشگران پرسیده شده بود آیا افرادی را می‌شناسید که قصد سفر به اصفهان، در حکم مقصدی فرهنگی‌تاریخی داشته‌اند و به علتی منصرف شده‌اند؟ اگر چنین است آیا از علت انصراف از سفرشان اطلاع دارید؟ از میان چهاره پاسخ مثبت تنها یک نفر به منع مصرف مشروبات الکلی اشاره کرده بود.

شواهد گفته‌شده دلالت بر آن دارد که به جای تمرکز صرف بر مؤلفه‌های اقتصادی سفر، توجه به ابعاد گوناگون مقصد، در حکم یک محصول گردشگری، ضرورتی انکارناپذیر است.

تنها در جایگاه شاهدی بر روایی این نتایج اشاره می‌شود براساس گزارش رقابت‌پذیری بین‌المللی در حوزﮤ سفر و گردشگری، ایران نخستین مقصد ارزان جهان در سال 2013م بوده است؛ ولی تعداد گردشگران بین‌المللی بازدیدکننده از ایران در سال مذکور در تمامی گروه‌های گردشگران تنها به رقم 4/3میلیون نفر، یعنی3/.درصد کل گردشگران بین‌المللی در آن سال، رسیده است (بلانکه و چیزا،[19] 2013: 200).

هر پژوهشی با محدودیت‌های خاص خود مواجه است. مهم‌ترین محدودیت‌های پژوهش حاضر را باید در نمونه‌های زیر جست‌وجو کرد: تکمیل پرسشنامه تنها به یک زبان (انگلیسی) که امکان دارد بر دقت مطالعه تأثیر گذارد؛ همچنین بنای پژوهشگران بر آن بود پرسشنامه‌ها در چهار مقصد بین‌المللیِ فرهنگی‌تاریخی تکمیل شود و ازاین‌رو شهرهای اصفهان، استانبول، دمشق و آتن مدنظر قرار گرفتند. در این میان دمشق به‌علت داشتن اوضاع جنگی از نمونه حذف شد و محدودیت منابع مالی و زمان به حذف آتن انجامید. نتایج پرسشناﻣﮥ اکتشافیِ نخستین که بر بازدید 71درصد پرسش‌شوندگان از شهر استانبول پیش از سفر به اصفهان دلالت داشت، بر جایگاه این شهر در حکم محل گردآوری اطلاعات تأکید کرد. همچنین پژوهشگران استفاده از نظرهای گردشگران بین‌المللی فرهنگ‌تاریخی را در فضای مجازی مدنظر قرار دادند.



[1]. Song & Witt

[2]. Sireeranhan et al

[3]. Kuralbayev

[4]. Claveria et.al

[5]. Marcussen

[6]. Sookmark

[7]. Song & Lee

[8]. Akturk & kuchukozmen(2007)

[9]. Ramesh Durbarry

[10]. Shin

[11]. Sarat Divisekera

[12]. Seddigh & Theocharus

[13]. Papatheodorou

[14]. Sandro Formica

[15]. Lim

[16]. Lancaster

[17]. Rugg

[18]. Bull

[19]. Blanke & Chiesa

بول، آدریان (1374). اقتصاد سفر و گردشگری، ترجمه علی‌اعظم محمدبیگی، تهران: زهد.
حافظ‌نیا، محمدرضا (1388). مقدمه‌ای بر روش تحقیق در علوم انسانی، چ16، تهران: سمت.
حبیبی، فاتح و عباسی‌نژاد، حسین (1384). «تصریح و برآورد تابع تقاضای گردشگری ایران با استفاده از داده‌های سری زمانی- مقطعی»، مجله تحقیقات اقتصادی، ش70، ص91تا115.
خوشنویس یزدی، سهیلا و غمامی، مریم (1395). «برآورد تابع تقاضای گردشگری ایران»، پژوهشنامه اقتصاد و کسب و کار، دوره6، ش12، زمستان، ص1تا12.
فرزین، محمدرضا و گل‌لاله، منوچهر (1391).«تخمین تابع تقاضای گردشگری در ایران»، مجموعه مقالات وب‌سایت گروه هتل‌های هما به آدرس: http://www.homahotels.com/farsitraningDocument.Aspx
محمدزاده، پرویز و همکاران (1389). «تخمین تابع تقاضای خارجی کل گردشگری ایران»، فصلنامه علمی پژوهشی پژوهش‌های رشد و توسعه اقتصادی، س1، ش1، 108تا133.
موسایی، میثم (1383). «تخمین تابع تقاضای توریسم به ایران»، فصلنامه پژوهش‌های بازرگانی، ش32، ص225تا244.
Aktork, T. and Kucukozmen, C. (2007). “Tourism Demand for Turkey: Models, Analysis and Results”. Accessed at: www.coskunkucukozmen.com/wp-content/uploads/2012/02/g5.pdf.
Blanke, J. and Chiesa, T. (2013). World Travel & Tourism Competitiveness Report, World Economic Forum, Geneva, Switzerland.
Claveria, and ibid. (2015). “Tourism demand forecasting with neural network models: different ways of treating information”. International Journal of Tourism Research, 17(5), 492-500.
Divisekera, S. (2003). “A model of demand for international tourism”, Annals of Tourism Research, 30(1), 31-49.
Durbarry, R. (2002). Long Run Structural Tourism Demand Modelling: An Application to Franc”. Tourism and Travel Research Institute,University of Nottingham, United Kingdom.
Formica, S. (2000). Destination Attractions As A Function Of Supply & Demand Integration, VIRGINIA POLYTECHNIC INSTITUE.
Kuralbayev, A., and ibid. (2017). “Econometrical Analysis of the Demand for Entrance Tourism in Kazakhstan”. International Journal of Economics and Financial Issues, 7(1), 262-268.
Lim, Ch. (2004). “The major determinants of Korean outbound travel to Australia”, Mathematics and Computers in Simulation, 64, 477–485.
Marcussen, C.H. (2011). “Understanding Destination Choices of German Travelers”, Tourism Analysis, 16(6), 649-662.
Papatheodorou, A. (2001). “Why people travel to different places”, Annals Of Tourism Research, 28 (1), 164-179.
Seddighi, H. R., and Theocharous, A. L. (2002). “A model of tourism destination choice: a theoretical and empirical analysis”. Tourism management, 23(5), 475-487.
Sireeranhan, and ibid. (2017). “Modeling the inbound tourism demand in Sri Lanka”, Economics and business statistics, Griffith Business School. Griffith University.
Song, H. and Gang L. (2008). “Tourism demand modeling and forecasting- A review of recent research”, Tourism Management, 29, 203-220.
Song, H. and Witt, S. (2000). Tourism Demand Modeling & Forecasting, Amsterdam, Pergamum.
Sookmark, S. (2011). An Analysis of International Tourism Demand in Thailand. School of Development Economics, National Institute of Development Administration.